حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد» ثبت شده است

خیانت دیگران ؛ روان پریشی ما

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۲۴ ب.ظ

نگاه نکن، گوش نکن، نخون، بررسی نکن، درگیری های که به تو گیر نمی کنن..

یه عمری ساکت و آروم، از یه گوشه ای رفتی از یه گوشه ی دیگه اومدی، واسه اینه به عالم و آدم اعتماد داری جز خودت، این اعتماد نداشتنم نه به معنای منفی اش نه، بلکه از روی زیادی خواهی اخلاقی و حجب و حیایی هستش که به اندازه ی موهای سرت البته اگه از بی موها نباشی برای بدست آوردنش خون دل خوردی. البته از روز اولی که شروع کردی به خون دل خوردن می دونستی آخر خون دل خوردن، دل خوشی.

آرومی، اصلن مگه میشه اعتماد داشت و آروم نبود، از بس که خوبی همه رو خوب می بینی، نگران نیستی اون بنده خدایی که به خاطر خراب شدن ماشینش یا به هر دلیل دیگه ای کنار جاده و خیابون سرگردون شده رو سوار کنی و تا یه جایی برسونی. آخه هنوز چشم تو از خفاش شب و روز پر نشده، هنوزم که هنوز اول انسان ها رو آدم می بینی بعد گرگ. هنوز نگران نشدی از اینکه تا در رو باز کردی اسید پاشیده بشه تو زندگیت.

تا اینجای متن رو که می خونی شاخکت تیز میشه واسه کلی نقد کردن، واسه کلی حرف نگفته از زندگی های بدردنخوری که پر شده و همه جا رو به گند کشیده، از آدم هایی که به گرگ می گن برو کنار بذا باد بیاد! از رفاقتایی که از پشت خنجر زدن شده فصل غیرقابل انفکاک تعریفشون. از اینکه مگه میشه آسه بری آسه بیای تا گرگه شاخت نزنه! اصلن شعار زندگی اینه تو این دنیای گرگ خصال باید گرگ باشی تا نخورنت!

اما میگم با همه ی این حرفا که درست هست و حق! یه حق دیگه هم می مونه! حق خودت، حق اینکه به عنوان یه انسان رابطه داشتن و تعامل با دیگران جزئی از وجودتِ پس نگاه کن، گوش کن، بخون، بررسی کن، درگیری های که به تو گیر می کنن، اگه صفحه حوادث روزنامه رو گرفتی دستت، نشین و از اول تا آخرش رو نخون، ببین کجاهاش بدردت می خوره، کجاهاشه که فکر می کنی اگه نخونی ضرر کردی همون رو بخون،  همش رو نخون تا حداقل یه نقطه های سفیدی واسه زندگی جمعی با دیگران واست بمونه.

منی که تو خونه ماهواره ندارم و خانومم زن خوبیه و می دونم ماهواره هیچ نقشی تو زندگی ما نخواهد داشت، آخه به من چه که بشینم پای برنامه ای که طرف داره درباره خیانت همسرش صحبت می کنه اونم بعد اینکه پای ماهواره تو زندگیش وا شده، به من چه که بدونم این آقا بعد از تعقیب کردن خانومش، اون رو با یه مرد دیگه دیده، اصلن این حرفا به ما نمی خوره، ما که نهایت رفتنمون تو اجتماع راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس یا ماه رمضونا مسجد ارگ منصور و دیگه فوقش هیأت مناسبتی های حاج قربون، واقعن چه نیازی به شنیدن این داستان خیانت داریم تا متنبه بشیم!

تازه آدمی که پاش به اینجور جاها وا شده باشه و آدم نشده باشه، با شنیدن این حرفا اصلن آدم نمیشه، اینجور چیزا واسه اونایی خوب که از طفولیت دوست دختر داشتن، نقل زندگیشون مهمونی مختلطه، از دیدن هر برنامه ای همراه با خانومشون ابایی ندارن و به قول خود دوزاریشون اجتماعی بودن رو هم به رابطه برقرار کردن با اجناس متفاوت می دونن. راحت بگم تنها ثمره شنیدن این جور چیزا واسه یه بچه مثبت ایجاد توهم های ناهمگون و نامتجانس در آیینه ی رو به روی خودشِ. پس شما آقای خوب و خانوم  محترم، یه عمر خون دل خوردنت رو واسه رسیدن به دلخوشی با چن دیقه نشستن پای یه برنامه، یا یه نوشته به باد نده خواهشن، حیفِ !!!

فارغ از مثبت و منفی، این داستان ها و وقایعی که راجع به خیانتُ، دزدیُ، اسیدُ، قتلُ اینجور چیزاست، زیاد خوندش از ما یه فرد بدبین می سازه حتی اونجاهاییش که مبتلابِهِمون هست.

.

حلال ها

 این متن رو حتمن بخونید قشنگه