چادری

چادری رو باید همین جور خوشگل و مامانی و دوست داشتنی با کلی احساس و احترام و مهربونی تقدیم کرد به همه ی دخترای محجبه که دلشون واسه چادرشون میره

حرف های درگوشی

یه چیزایی هم باید بگم که اگه نگم به عنوان یه نگفته هایی که باید گفته بشه بدجور میره رو اعصابم

اولندش که اصولن سن شعر تو دبیرستان می چرخه واسه اینکه این حساس های اجتماعی تو این سن  یه حس خوشگل نسبت به چادرشون و عشق داشته باشن

دومندش من به عنوان یه جوون  اصلن از این دخترایی که چادرشون رو شل می گیرن سرشون خوشم نمیاد و از اون دخترایی هم که چادر ندارن اصلن  اصلن خوشم نمیاد

سومندش خواهرای چادری کشورم قدر چادرتون رو بدونید و فک نکنید ما جماعت پسرا از ناچادری ها که از روی بدرد نخوری و دوزاری بودن اینجور خیابون ها رو محل دغدغه ی چشم های مردان نیمچه مرد سرزمین کردن خوشمون میاد

چهارمندش دخترایی که چادرشون میذارن کنار تا شوهر گیرشون بیاد خیلی بدبختن

پنجمندش  کسی نیاد اینجا کامنت بذاره بگه کسی هم نخواسته خوشت بیاد و از این حرفای مسخره وقت تلف کن بزنه

آخرت نوشت : کتابخونه مسجد محله امون یه پیرمرد باصفا ، با عشق ، بامحبت ، یه شخصیتی داشت تو مایه های رضا کیانیان تو کلاه پهلوی از لحاظ دنیادیدگی و بینش و فهم و درک اجتماعی ، الان با یه حس ناراحتی و غم و اندوه و با یاد گذشته های دور کنکور که اونجا درس می خونیم باید بگم امشب فوت شد واز دنیا رفت انصافن که بامرگش تو محرم تکمیل کرد تمام کمالاتش رو یاد همه ی اذیت کردنامون به خیر حاجی شهریاری مرگ نوش جونت ، چقد بچگی خوب وشیرین با تمام سختی هاش ، که وقتی یادشون میفتی جونت در میاد و این قصه ادامه دارد...