حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

گِل آدم خدا نبود ؟

از اول بوده : خدا بوده : هر چه هست غیر از خدا نیست : در هر نشئه ای
نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی
ظهور خدا در این عالم است

نظرات (۱۶۴)

  • یکی ❤(◕‿◕✿)
  • O.o
    پاسخ:
    اینجا چی کار می کنید ؟
    واقعن ما
    تفاوت مسیر عاشقانه در پذیرفتن
    با
    مسیر عاقلانه در پذیرفتن را می دانیم ؟


    ©علی مجیر
    ........................................
    درباره این مطلب بیشتری هس ؟
    پاسخ:
    اوهوم
    مسیر عشق عقل سرش نمیشه و مسیر عشق عقل بردار نیست !
    مسیر عقل دو دو تا چهارتاستُ إن قلت کردن
    مسیر عشق چشم به دهان دوست بستن
    مسیر عقل محکم تر ولی دشوارتر و خانمان سوز تر و گمراه کننده تر
    مسیر عشق کمی شل تر و جگر سوز تر
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • جواب ندادن چون فرموده بودن پاسخ نمیدن ب کامنت ها!
  • فهیمه-فرزانه
  • ما یعنی نظر گذ اشته بودیما!
    کسی جواب نمیده؟
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • تفسیرآیه ای ک جناب عطریار گذاشته بودند
    عالی بود
    دست تون دُرُست

    ببخشید من کلی گفتم ، بعد که نوشتم گفتم حالا شما ناراحت نشید ، عذر
    منظورم از تیکه هم کلی بود نه شما ! اصلا مگه صحبت شما تیکه هم داشت ؟!!!
    باز هم عذرتقصیر
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • :))))
    من که منظورم با حلال ها بودش
    تیکه نپروندم..
    سوال کردم...
    چون می خواستم ببینم مشکل کجاست؟؟
    :)
    روحش شاد اونی که بنویسه داره با کی حرف میزنه !!
    معلوم نیست من با خودمم با حلالهام با دیوارم با وبلاگ بقلیم آخه با کی دارم میحرفم !
    ایضا بقیه هم همینطور ! معلوم نیست با کی داریم حرف میزنیم
    آدم حس میکنه داره یه تیکه میپرونه ، هر کی متناسب با احوالش بود تیکه رو دریافت میکنه !!!

  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • مهم اینه که الان بفهمیم نفخت فیه من روحی یعنی چی ؟

    ©علی مجیر

    الان شما با این سوال هم هنوز مشکلی دارید ایا؟؟
    اشتباه کامنت من فقط همون قسمت ظهور صفات و مغالطه بودش؟؟!!
    حق جو بنظرم گیرِ لفظشه ! مثل من ! هرچه هست غیرخدانیست یا هرچه هست خداست خیلی عرفانیه ! خیلی ... . اونوقت اون سوالهایی که من پرسیدم دوباره پیش میاد . هرچیزی که قیدِ "و ج د" بهش بخوره ، چه وجود و چه موجود ، هست میشه و دارای هستی ، و هر هستی به قولِ شما خداست .
    شنیدی دیگه
      آب جوش موجود است
      هرچه هست خداست
      آب جوش خداست
    من هرچی فکر میکنم مغالطه ای نمیبینم . مگه مقدماتِ اولیه اش که مربوط به شما بوده مشکل داشته باشه .
    هر چه هست خداست خیلی چیزها رو شامل میشه . مگه اینکه معنیِ "هست" پیش تو چیزی جز هست به معنیِ وَجَدَ باشه !
    بعضی اوقات آخری ها بعد از آخری ها از آخریت می افتن
    00:56
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • کامنت آخر o0
    اصلا کی گفته هرچی هست غیر از خدا نیست؟!!!
    لبخند
    مشکل داره! مشکل داره این چندتا جمله! با روایات معصومین علیهم السلام مغایره! مشکل داره این برداشت شخصی...مشکل...
    پای ظهور صفات رو نکشید وسط
    مغالطه !
    در حقیقت ما خودمون تجلی و ظهور صفت رزاقیت و خلاقیت خداوند هستیم..
    اگه ما از کلمه تجلی استفاده کنیم همه چیز حل میشه؟
    به هر حال باید مایی خلق بشه تا خلاقیت و رازقیت ظهور پیدا کنه ! نیاز به ایجاد طرف مقابل داره


    حقیقت و وجود

    حقیقتِ وجود
    یا حقیقت و وجود ؟

  • فهیمه-فرزانه
  • سلامن علیکم!
    واقعا با 4تا علامت سوال سیستم ریخت یهم؟
    شرمنده اگه با روحیات بلاگ آشنایی داشتم این همه علامت سوال ردیف نمیکردم!

    چرا زیر کامنتا جواب نمیدین؟
    آقا این تفسیر آیه:
    http://media.rasekhoon.net/001/SAAD3813.lite.mp3

    از آقای محمد علی انصاری. البته تو تفسیر فقط جواب همون سوالی که تو پست هست داده شده.. دقیقش حدود دقیقه 34 تا 38.
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • در ضمن سلام بر عطر یار
     دوباره برگشتن...
    یک نفر از قبرستان حذف شد..
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • خدا نه جسم دارد و نه روح ، و اضافه روح به خدا به اصطلاح اضافه تشریفى است و و این یعنی که روحى بسیار پر عظمت در کالبد انسان دمیده شده ،مثل وقتی که خانه ی کعبه را به خاطر عظمتش میگیم بیت الله  و ماه رمضان رو به خاطر برکات زیادش میگیم شهر الله.
    در  حقیقت تسویه ی انسان به معنی تعدیل عضای بدنشه،یعنی خداوند به بهترین شکل اعضای بدن انسان رو با هم ترکیب کرده ه به صورت انسانی کامل دربیاد
    و اگر خداوند میگه که از روح خودم دمیدم یعنی به روح شرافت داده...خداوند که روح نداره...

    و به همین دلیل قوس صعودى این انسان آنقدر بالا است که بجائى میرسه که به غیر از خدا کسی رو نبینه، و قوس نزولیش آنقدر پائینه که از چهار پایان هم پائینتر خواهد شد (بل هم اضل ) و این فاصله زیاد میان قوس صعودى و نزولى  خود دلیل بر اهمیت فوق العاده انسان هستش .

    خدا به ما نیاز نداره که صفت رزاقیتش ظهور کنه
    در حقیقت ما خودمون تجلی و ظهور صفت رزاقیت و خلاقیت خداوند هستیم..
    این چیزی که گفتید مغالطه بودش دیگه
    مثل این:
    انگور شیرین است
    شیرین معشوق فرهاد است
    پس انگور معشوق فرهاد است..
    :)

    چه سوال سختی!

    جسم انسان در این دنیا تنها مرکب روح هست. ظاهر نشئه دنیوی و مادی و ظاهری انسان. مجاز هست نه حقیقت.. وجود داره نه به شکلی که ما تصور می کنیم و درک می کنیم در واقع شناخت و معرفت ما کامل نیست و اسیر مجاز شده.. اما در نشئه های بعدی این پرده ها و حجاب ها کنار میره و ما حقیقت رو می شناسیم و درک می کنیم
    آفریده شده به دست خدا پس وابسته هست به صنع الهی و وجودی از خودش نداره..
    خداوند وجود مطلق هست اما ما به ذات الهی معرفتی نداریم. قبلش باید در مورد اصل روح صحبت بشه که اصلا خود روح چیه؟ نه این که ذات و ماهیتش رو بشناسیم بلکه صفاتش رو بشناسیم.
    خداوند حقیقت مطلق هست. از طرفی ذات الهی رو که نمیشه شناخت پس باید خدا رو از صفاتش شناخت.. پس هر صفتی از صفات الهی در واقع صفتی از حقیقت هست.. انسان با قوه اختیار هر چه که به این صفات نزدیک تر بشه درواقع به حقیقت نزدیک تر شده و به خداوند پس پرده ها و حجاب ها براش بیشتر کنار میره و درک صحیح تری از حقیقت پیدا میکنه.. از مجاز به حقیقت نزدیک میشه.. از طرفی هر چه که از این صفات دور بشه از حقیقت دورتر شده و بیشتر اسیر مجاز و نشئه دنیوی میشه و همین طور میشه که میرسه به "بل هم اضل"..
    تفاوت انسان و حیوان به نظرم در قوه اختیار و قوه ادراک هست. این دو قوه مختص روح هست یا نیست!؟ نمی دونم! وقتی روح از جسم جدا میشه اختیار هم گرفته میشه تا بهشت! یعنی آدم تا بهش اختیار نداره؟ پس اختیار وابسته به روح نیست!؟ ادراک اما به نظرم همیشه هست. منتها در این نشئه و دنیا تحت اختیار هست یعنی انسان یا میخواد یا نمی خواد ازش استفاده کنه! اما در نشئه های بعد چه بخواد چه نخواد ازش استفاده می کنه!

    این رو هم بگم. اون بالا از حقیقت و وجود خدا گفتیم. به نظرم انسان در مجاز فرصت وجود و عدم وجود داره! انسانی که به حقیقت برسه در واقع وجود خودش رو تضمین کرده، از مجاز عبور کرده و به حقیقت رسیده و هر که خلاف حقیقت (همون باطل) عمل کنه در واقع خودش رو اسیر همون مجاز کرده و به حقیقت و وجود نرسیده! باطل تنها در مجاز هست و نه در حقیقت...

    خیلی نوشتم از آخرشم فهمیدم که حرف خودمم نفهمیدم!!
    بیشتر فکر کنم یا تفسیر گوش بدم دوباره می نویسم
  • محمدصادق برجیان
  • قدیانی؟! ما که یه دانش آموز ساده بیشتر نیستیم!

    این ظهور خدا در این عالم بایت "روح" است، نه بابت "طین" !

  • عبد الزهرا
  • سلام با دلنوشته ای بروزیم حتما حضور داشته باشید
    +دلنوشته خودتون هم بنوسید
    +نظر فراموش نشه
    *** یا حق****
    سلام .هستید .دیدم که نوشتید .پس نوشتید هستید ...پایدار باشید در پناه حق.../


    ظهور خدا در این عالم...
     

    :)


    نتیجه ی خوبی بود! شیرین بود. 


    az safsate khosham nemiyad
    aslan man bad...khube?!

    خطاب به معین:

    من نگفتم شما هستم... نویسنده وبلاگ این طور برداشت کرده.

  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • :)

    و خدایی که در این نزدیکیست.....

    خواستم تبلیغ بکنم
    به ادامه ی مطلبت میخوره
    گفتم شاید فرق داشته باشه !
    یعنی خدا از خودش (روحی) به خودش ( "ه" در فیه ) دمیده ؟ تکامل پس چی میشه این وسط ؟اونوقت اگه خدا بشه هر چه که هست ، یعنی خدا گناه هم هست ؟ گناه که مسئله ی عدمی نیست ، هست ؟ خدا ابلیس هم هست ؟ خدا جهنم هم هست ؟
    اونوقت خدا از خودش به خودش دمیده ، پس اون گِل هم خدا شده یا نشده ؟ اونوقت انسان خدا میشه یا نه ؟!!! اونوقت انسان وقتی به سمت خدا برمیگرده یعنی به سوی خدوش برمیگرده یا خداست که به سوی خودش برمیگرده ؟ و ...
    +هرچند که هنوز بااون احتیاج مشکل دارم اما خب فعلا بحث منحرف نشه
    سلام
    مثل همیشه زیبا بود
    هر چه هست غیر از خدا نیست همون هر چه هست خداست میشه نمیشه ؟
    احتیاج داشتن یا نداشتنش یه بحث دیگه هست نیست ؟
    مهم اینه که الان بفهمیم نفخت فیه من روحی یعنی چی ؟

    سربسته : بعضی از احتیاج ها به معنی نیاز نیست
    مثل ظهور صفت رزاقیت خدا اگه خودش باشه و خودش که ظهور پیدا نمی کنه نیاز به یه طرف داره ، یه نفر باید باشه رزق بگیره تا صفت رزاقیت به خدا اطلاق بشه دیگه

    سلام
    با مطلب "همت را از این حلزون یاد بگیر" بروزم
    تشریف بیارید

    خدا احتیاج به ظهور داشته ؟
    "هر چه هست غیر از خدا نیست" چرا برعکس نگفتی ؟ هر چه هست خداست

  • محمدصادق برجیان
  • لا! قال "من روحی" ، لا  "من طینی"!

    گلِ آدم خدا نیست...
    قضیه چیز دیگریست برادر...
    سلام
    میشه یه نفر بگه جریان اونی که میگه من هستم چیه؟؟!!!
    فقط خواستم بگم من اون نیستم.
    سلام
    دعا میکنم زودتر اسباب ازدواج تان فراهم شود شاید خوابتان هم میان شود
    حیف این روح نیست که اینقدر ازش کار بکشی
    یا علی
  • فرزین حیدری
  • سلام در صورت امکان ما رو لینک نمایید...
    سلام وبلاگ خوبی دارید پیشنهاد می کنم به سایت استاد جودکی اراکی به آدرس http://mahdijoudaki.ir  هم سری بزنید.
    من خیلی از این سایت استفاده کردم .
    تازه راه افتاده ولی به دلیل ارتباط دوسویه؛ پرسشو پاسخ، چت آنلاین(8شب به مدت یک ساعت) و بحث و گفتگو با حجت الاسلام دکتر اراکی  در کنار مطالب زیبا، این سایت را متمایز کرده.
    این سایت میتونه پشتیبان فکری بچه های مذهبی و سایبری و.. باشه.
    به ذهنم رسید به دیگران نیز این سایت را پیشنهاد کنم تا از دعایشان بهره مند بشم. شما هم می توانید زمینه ساز خیر باشید
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • با کامنت 00:51 جناب محتسب بسیار موافقم
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • ین تکراری بودن سنوات عمر خیلی بده
    مخ صوصن که گناه کار هم انسان باشد(یکی مثل من)
    و هر سال همان گناه های پارسال
    :((((
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • :(((
    (جای خالی) هست فکر کنم.

    نمی ذارید برم بخواب
    حداقل بهتر از امروز و امشب میشه

       ( جای خالی نیست ) کسی که امروزش مانند دیروزش باشد

    و من n تا سال هست که هر سالم مانند یکدیگر است.

    معین، فـ آ، پسر مجرد ...

    شباهت، تناسب یا تناسخ؟!!


    «قضاوت با شما!»


    صِرفِ یک کامنت خصوصی این چنین قصه پردازی ها ...

  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • مرده ها حیات یافتن برای بار دوم...
    موافقم..
    درست میگین
    در ضمن آقای مجیر..
    با یک روز مطالعه کسی نمی تونه جواب این سوالاتتون رو بده
    معین (ف آ) تو به جای این حرفا برو به فکر یه بلاگ باش
    می خوای مدیریت قبرستون رو بدم بهت :)
    شب همگی خوش تا فردا من که رفتم بخوابم
    اینجا رو خونه ی خودتون بدونید
    همه یه روز میمیریم
    ان شاءالله با این وضع اون روز فردا نباشه آمین

    الان ما داریم سر چی بحث می کنیم دقیقاً؟!

    دقت بکنید ...

     داریم سر موضوع شیوه و روش صاحب وبلاگ حرف میزنیم نه بر سر اون خطی که نوشتن/

    یکی داره دفاع میکن و یکی حمله و این شیوه همیشه تکرار خواهد شد تا یکی مغلوب بشه و یکی غالب، همیشه در مباحث مجازی این طور بوده و هست.

    بنده عرضم این بود میشد به جای پرسیدن این سوال از مسائل ساده تر و البته کلیدی تر شروع کرد و اینکه هنوزم به نظرم این مسئله رو نمیشه به همین راحتی مطرح کرد و بگیم ماشااالله هزار ماشاالله آفرین چه پسر خوبی که این پرسیدی!

    هر کسی یک حدی از فهم دینی داره با توجه به سن و سال و تحصیلات و مطالعات خودش، یک نوعی به این سوال پاسخ میده و طبیعتاً نباید پاسخ یک دانش آموز دبیرستانی با یک طلبه حوزه علمیه یا یک استاد داشنگاه یکی باشه، پس تا زمانی که افراد با سنین مختلف و تفکرات و سطح معلومات و معارف مختلف میان اینجا و نظر میزارن این سوال و این مبحث ادامه خواهد داشت ...

    حالا نه انقد هم که دیگه هیچی به هیچی ربط نداشته باشه ! یک سری مسائل رو باید پازل وار بهش نگاه کرد . مسلمه که یک سری مسائل هم در امتدادِ هم مطرح میشن
    من قول میدم یکتاپرست باشم !!!
    نفخت فیه من روحی قاعدتا بعد از یکتا پرستی مطرح میشه ، نه ؟ !!!
    سوال ، ابداعه ؟!!!!!!
    منطقی تر که میگفت حلالها ، الان میفهمم یعنی چی !!!
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • خوبه این حرفا
    ولی فقط گفتنش خوبه
    به نظر من اول باید ضروریت باشه
    کما اینکه در همین راه اصول آدم به مسایل فرعی هم بر میخوره و باید جواب بهش بده..
    ولی وقتی هنوز اندر کف مسیله ی توحید ماندی....چرا به دنبال زییات..
    ولی بازم اینا همشون شاید با هم باشن
    من ریاضی وار بودن رو ترجیح میدم

    ببینیم شیوه پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت چی بوده؛ یعنی چه طور و از کجا و از چه نقطه ای مردم رو سوق دادن به سمت یکتاپرستی؛ ما که نباید به اسم ابداع بزنیم همه چیز بترکونیم که مثلاً شیوه جدید از خودمون تراوش بکنیم!

    مطمئن هستم هیچ گاه پیامبر یا سایر ائمه معصومین با پرسیدن این گونه سوالات نمیومدن مسائل مهم اعتقادی رو برای مردم شرح بدن یا حتی بخوان اونارو با این سوالات پیچیده هدایت بکنن یا حتی به فکر فرو ببرن.

  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • موافقم با محتسب
    +++
    اگه بخوایم درمورد همه مسائل اینجوری فک کنیم که دیگه شروعی اتفاق نمیافته....
    از هرکجا میشه شروع کرد از یه پست ...
    در جواب (خانوم/آقا) ف آ میشه گفت که واقعا خیلی نمیشه نقطه صفری برای شروع این مباحث پیدا کرد
    شما میگید توحید ما یک مرحله عقب تر میریم به اسم محدوده ی شناخت عقل ! یا حتی عقب تر ! خیلی خوبه از یک نقطه صفر شروع کرد ولی واقعا اصلا همچین نقطه ای هم هست ؟!!! مباحث با خدا شروع میشه اما خودش یک سری پیش فرض داره ... شاید مثل پازل بهش نگاه کتیم تا ساختار ریاضی وار بهتر باشه . از هرجا که شروع کنید شاید بد نباشه

    انسان تو مسیر پر فراز و نشیب آرزوهاش همش ناگزیر از ترس و رجایی بی منتهاست...

    التهاباتی براومده از ضعف انسانیش که اونو با تمام اعتمادش به خودش می ترسونه

     و راهی با خطرات پر التهاب دیگه ای جلوش باز میکنه که یک سرش تسلیم ِ بی رضا و سمت دیگش رضایت از ناملایم هاست.

    رضایتی که بر اومده از اعتقاده و ضعفی که زاده از تشکیک...

    گاهی برای رضایت ، ناگزیر از نبردی متوکلانه با انتسابات و اکتسابات زندگی هستیم... 

     در این نبرد رستگارانه ، از کدوم ترس و کدام شکست می شه حرف زد؟! 

    ((انسان برای توانستن خلق شده است محمد!نه نتوانستن. اگر خواست خدا بر ناتوانی انسان بود ، از اصل انسانی خلق نمی کرد ))

    و خداوند متعال می فرماید:

    وقتی انسانی محبوب من شد ، گوش او می شوم که با آن می شنود و چشم او   می شوم که با آن می بیند ، زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن اشیاء را می گیرد، اگر مرا بخواند جوابش را می دهم و اگر از من بخواهد به او عطا می کنم...

  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • پسر مجرد که به تاریخ پیوست
    هر کی بود من با حرفش موافقم 
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • این خانم یا آقای ف آ
    کی بود؟؟
    حرف بسیار متینی زد..
    100٪
    من اگه 1% هوش داشته باشم میگم ف آ
    پسر مجرد
    گویی می خواهی به خاطر آن که مشرکان ایمان نمی آورند، جان خود را از دست بدهی .


    سلام به همگی

    نمی دونم چی باید گفت دقیقاً؟!

    اینکه یک باره شیوه وب از اون رو به این رو بشه و با نوشتن یک سوال و راه انداختن بحث و از این شاخه به اون شاخه پریدن آیا شبهه ای برطرف میشه؟! آیا کسی به فکر فرو میره؟! و ده ها آیای دیگه ...

    خب به فکر فرو رفتن خیلی چیز خوبیه اما به شرطی که طرف رو راهنمایی بکنیم به جواب سوالش برسه نه اینکه بدتر قاطی بکن و بکش کنار. این کار جدید شما بیشتر به نظرم میاد شبیه یک فروم یا تالار گفتمان باشه تا یک حرکت مخصوص  وبلاگ.

    جدای از درست یا غلط بودن شیوه و روش شما و اینکه باید چه نمره ای به این کار شما داد به نظر بنده تا زمانی که ما در توحید مشکل داریم طرح این سوالات و توی سر و کله هم زدن برای جواب دان بهشون فایده ای نداره. یعنی باید ابتدا اصول عقایدمون رو درست کنیم بعد که محکم کاری کردیم بشینیم جواب شبهات بدیم.

    ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ... ابتدا بررسی توحید که رکن رکین اعتقادات موحدین هست بعدش جواب دان به این سوالات.

    ببخشید ولی نظر خانم حیدری خیلی خندوندم
    خدایی تا حالا اینجوری به مسئله نگاه نکرده بودم حلالها !
    و اینکه نباید ناراحت شد تو این مسائل ، چون بحث از شخصیت ها نیست که ! بحث از صحبت هاست ! اگه قرارِ چیزی رد بشه صحبته نه شخص ! پس ناراحتی ای قاعدتا نباید بوجود بیاد...
    شما نقض کن
    اگه قابل رد شدن نباشه این نقض
    چرا بر وجود خدا اصرار کنیم ؟
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • :)
    خواستم نطر 100 من باشم
    اگه من دل کسی رو شکوندم عذر می خوام
    چی بگم دیگه
    هر چی میگم کی بود کجا کسی جوابگو نیست
    از همه معذرت
    از همه ممنون
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • ماها می ترسیم اگه این بحث ها بشه نکنه خدای نکرده از مسلمونی بیفتیم !

    ©علی مجیر
    Oo
    نمی دونم واقعا..
    با مطرح شدن یا نشدن این شبهه کسی از مسلمونی ور میوفته یانه
    در جواب محتسب باید بگم که من اولش گفتم که مطرح کرد این مباحث خیلیم خوبه
    اما به شرطها...و بعدش هم گفتم تفاسیر رو باید مطالعه کرد
    من هیچ موقع قید سوالاتم رو نمیزنم و نزدم.
    برای جواب دادن بهشون کتب زیادی رو می خونم

    و در جواب صاحب وبلاگ: هنوز خیلی از ما مصداق همون کبکی هستیم که یک سبد سیب گفت..
    منتها این برفه خیلی بیشتر از اونه که شما فکرشو میکنی
    چندین متره
    انقدر شبهه هست که خیلی مهم تره ولی ما همینجوری قبولش کردیم
    مثلا همین الان من با استدلال کامل و علمی وجود خواوند رو نقض می کنم
    با علوم مختلف
    کی جوابمو میده
    کی میتونه؟؟؟
    این سوالات میتونن جوابگو باشن؟؟
    منم قبول دارم بحث های اعتقادی سخته ولی برای من شیرین بوده همیشه و خواهد بود با اینکه همیشه عذابم داده و میده
    اگه ما قائل باشیم یه خار تو پا رفتن باعث بخشیده شدن گناهان میشه مسلمن سختی های روحی که انسان در مسیر فهمیدن تحمل می کنه باعث پاک شدن بیشتر و بهتر گناهان میشه! چون تحمل عذاب روحی از عذاب جسمی سخت تر ، کسی که منکر این نیست؟


    " خداییش تا حالا اینجوری به قضیه نگاه کرده بودید؟ "
    http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=652&urlId=404

    این دوست داشتید بخونید
    بنده هم اعلام میکنم پست خوبی بود تا اونجا که
    به فکر فرو رفتم و ترجیح میدم شخصا برم دنبال مطالعه افکار و تجربیات بالا دستی ها و علامه ها..
    این کامنتها بنده رو ارضا نمیکنه و به نتیجه نمیرسم..
    و عرض کردم تا اونجا خوبه که
    تا اونجا خوبه که حرمت کسایی که اینجا تشریف دارن نگه داشته بشه 
    چه توسط صاحب پست
    چه بازدیدکنندگان محترم وب
    قرار نیست با هر کامنت طوری برخورد بشه که شخصیت کسی زیر سوال بره..
    دل نشکنیم با کلاممون..
    مخاطب خاصی ندارم..
    به خودم و عموم عرض کردم..
    شبتون خوش..
    در پناه حق
    یکم مطالعه یا فکر کنید شاید تا فردا حرف های قشنگ تر و منطقی تری برای گفتن وجود داشته باشه

    درضمن

    اینکه گفتید

    اون که تلاش نکرده مسلمونیشم بدون تلاش بوده

    درسته

    باید دنبالش بود

    اگه نظری با مستنداتی مجابم کنه اعلام میکنم که نمیدونستم و قبول میکنم


  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • آهان
    نمیشه که از ترس اشتباه کردن هیچوقت حرکت نکنی... 

    انسان است و حرکت ، فهمیدن ، درک کردن... 


    حالا چون ممکنه اشتباه کنی پس هیچوقت هیچ کاری نکن 

    تو پست های اینجوری هم پا نزار 


    نمیشه واقعا... 

    درستش این نیست. 

    در پناهِ حق فاطمه ی عزیزم

    من هم چون این جمع رو جوابگوی سوالام نمیبینم ترجیح میدم همتون رو به خدا بسپارم

    داش علی هستم و نظرات رو میخونم

    اگه مستنداتی مجابم کرد نظرمیدم

    ./

    دوست ندارم بگم اما خب تقریبا با کار حلالها موافقم
    میشه یه قید هم زد به قول خانوم فاطمه
    مثلا گفت مطالب جنبه ی دانشی داره
    یا ورود شبهه خوانان ممنوع !!!
    اما به اصل کار حلالها ایرادی نمیتونم بگیرم که هیچ ، خیلی هم خوبه
    ببینید رسیدن به قطع
    شما نمی  دونید  نماز ساعت چن قضا میشه یکی از 10 نفر می پرسه مطمئن میشه
    یکی از یه نفر
    یکی از 100 نفر می پرسه باز راضی نمیشه
    خدا که نمی گه شما از چن نفر پرسیدی میگه خودت فهمیدی ؟
    بعضی اوقات ما خودمونیم نمی فهمیم چی میگیم
    تازه حرفم می زنیم ، نظرم میدیم
    بعضی بچه ها راست میگن خب چیزی نمیدونه حرفی هم نمیزنه این درسته اما اینکه چیزی نمی دونم حرفی نمی زنم و همینجوری می میرم اشتباه!
    مهم رسیدن به یه آرامش درونی هستش به یه قطع
    اینجور مباحثم
    ماها می ترسیم اگه این بحث ها بشه نکنه خدای نکرده از مسلمونی بیفتیم !
    آخه این خودش مسلمونی هست که حالا طرف بخواد بیفته یا نیفته من این رو می گم
    اون که تلاش نکرده مسلمونیشم بدون تلاش بوده
    بود  نبودش فرقی داره به نظرتون؟
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • به نظر من اول باید یکسری مسایل دیگه روشن بشه و بعد سراغ این مبحث روح رفت
    من خودم برای رفع شبهات ذهنیم برنامه دارم
    پله به پله
    یکدفه مثلا نمیام در مورد وحدت وجود یا همین جسم روحانی بحث کنم
    حالا در مورد بقیه دیگ خودشون میدون
    خب شما دوست داری بحث کن..
    الان اینجا رو گذاشتید برای موافقان یا مخالفان
    من نظرمو گفتم
    شما خودت داری الان یکی از همین سوالایی رو که پرسیدی نقض میکنی.
    من بعد سر در این پستتاتون بنویسید ورود محتاطان ممنوع
    بی پروایان وارد شوند
    :(((
    یا حق
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ولی ی صحبتی از حضرت آقا دوستی میفرمودن
    ک آقا گفتن شبهه مثل رسوب داخل یک لوله میمونه اگر در جوانی برطرف نشه ...
    البته نقل به مضمون
    شبهه افتادن مسئله ای نداره ولی باید رفت پی پاسخ گویی بهش
    یعنی این قدر بازه ذهنی تون وسیعه
    سروش ...........................................................تا علامه
    خوب ممکنه یکی یه نتیجه اشتباه بگیره و دیگه
    دنبال قضیه رو نگیره
    بمونه تو شبهه  
    اونوقت شما پاسخگو هستید؟

    شرمنده نظر قبلی موقعیتش پیش بیاد منظور بود
    جناب مجیر جنابعالی افکارتون رو در جواب کامنتها بنویسید به نظر بهتره..
    اینجور آدم قاطی میکنه..

    آقای مجیر 

    ++
    پلک شیشه ای و یک سبد سیب

    منم همین رو تو نظرات قبلی گفتم 
    الان واقعا همین اول بحث برام شبهه ایجاد شد و برای همین کشیدم کنار و گفتم میرم از اهلش میپرسم

    دروغ چرا مطلبی هم نداشتم چون تخصص ندارم تو این زمینه حتی یک کتاب...

    چون خیلی مباحث نیاز نمیشه و مثل این که باید وقعیتش برام پیش بیاد بعدش برم بپرسم
    خب شبهه به وجود بیاد
    مثلن برای اونی که شبهه به وجود نیومده چه گلی به سر عالم زده حالا اگه به وجود بیاد نمی تونه بزنه ؟
    من از این احتیاط های بی خودی بدم میاد
    آدم تلاش کنه برای رسیدن به حقیقت به هر چی رسید نوش جونش
    می خواد علامه باشه یا سروش

    در نهایته این آیه 85 سوره اسری،

      وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً

     از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است.

    (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).

    ما زیادی کنکاشه چی رو باید بکنیم؟

    اینکه مو رو از ماست بکشیم بیرون؟

    چه مویی؟ چه ماستی؟

    من بیشتر از این علمم قد نمیده

    اینکه خدا از روحی که خلق کرده به انسان دمیده و چون از ارزش بالایی برخوردار بوده گفته روحِ من

    مثل بیتی... خانه ی من. مثل خلیلی...

    و نه اینکه روحِ خودش رو داده

    که اینجوره متضادِ آیه ی لم یلد و لم یولده

    اصلا درسته دنبالش با این تجسس باشیم؟

    جاده خاکی هم که باشه حرفامون 

    یه سر ِ همه جاده خاکی ها می خوره به جاده اصلی 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • آخه اینا رو ما نخواهیم واردش بشیم پس کی وارد بشه
    ب نظرم میشه حرفا رو شنید
    بعد رفت سراغ اهلش
    اوّل ذهنتون درگیر بشه
    بعداً حتماً حتماً بریم پی پاسخ به شبه ها
    خب قرار نیست جوابایی ک هست مارو برسونه به جواب اصلی
    همین بحث کردن هدفش ب نظرم همون طور که نویسنده فرمودن ب نتیجه رسیدن نیست اینجا
    ایجاد دغدغه فکری برای پیگیری و دونستنه
    نمیدونم کبک زیر برف چی میبینه که سرشو بیرون نمیاره!!! 


  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • شما که اهل تفکر هستین
    در این مکاشفات بیشتر مستغرق بشین می فهمین منظور کی بود
    مشکل سوالای شما هم همینه
    شفاف سازی در این مورد کار خیلیا نیس
    ریسکش بالاست
    مثلا من خودم شاید کتاب های زیادی رو بخونم ولی مجاب نشم..
    این وسط ممکنه شبهات بوجود بیاد
    کلا بحث در مورد این مباحث خوبه..
    ولی به نظر من ظرف بزرگی از ظرفیت رو می طلبه 



    منظور اینکه بعضی ما ادما مثل کبک میمونیم 

    سرمون هنوز که هنوز زیر برف ِ 

    صدبار تا حالا هم بهار و تابستون شده 

    ما هنوز همونجوری... 


    منظور همین که یکم بیرون بیایم از این وضع!
    پلک شیشه ای

    بله اگر نریم دنبالش جاده خاکی میاد دنبالمون ولی اگر ی چیزایی رو هم بیش از ظرفیت برداریم باز هم جاده خاکی هست

    منظورم رو این بحث فقط نیست کلی گفتم
    جاده خاکی وقتی مطرح میشه که انسان حرکت کرده باشه !
    و اینکه اصلا از کجا معلوم جوابهای بقیه جاده خاکی نباشن !!!!
    خانم یک سبد سیب متوجه نشدم
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • جاده خاکی برای وقتی هست که نریم دنبالش
    با توکل به خدا و پیگیری
    نگرانی بابت جاده خاکی نداشته باشید
    مثل کبک سرمونو کردیم زیر برف! خودمو میگم 

    سرتو بیار بیرون ببین چه خبره! 
    ی وقتایی هم جاده خاکی میاره آدم باید حواسش باشه
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • و ی شرمندگی دوست داشتنی بابت ندونستن
    به هر حال من به وظیف ام عمل میکنم و از اونی که واقعا حالیشه میپرسم
    جناب مجیر شما بحثتونو ادامه بدین..
    آبجی فاطمه با من بودن..

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • قشنگی این بحثا اینه که تشنگی میاره

    اهلشم چیزی واسه گفتن ندارن

    منم بیشتر از این نمیدونم

    2 2 تا 4 تایی که دنبالش رفتم رو قبول دارم

    اما

    در همین حد که گفتم و اشاره کردم فقط اطلاعات داشتم

    داش علی اگه شما بیشتر میدونی بفرمایید

    و الا باید من هم پای صحبت عالِمِش بشینم

    و اون بعضی ها ؟
    رو شفاف سازی کنید خودشون رو از انزجار بیارن بیرون
    اینجوری بهتره نیست
    نه من از شبهه فرار نکردم الان شبهه ایجاد شده که میگم باید بپرسم دیگه گفتم شبهه بزرگتر نشه

    الان به نظرت من تخصص تواین زمینه دارم که باید به این سوال جواب بدم؟

    نه برادر من، اینا رو باید علمای صاحب نظر جواب بدن و وظیفه منم پرسیدنه این مطالبه نه اینکه با 

    چند نفر که خودشون هم اذعان دارن تو این زمینه ها قوی نیستند به بحث بشینم 

    ولی برای شروع خوب بود چون باعث میشه مطلبی رو که نمیدونم برم بپرسم و رفعش کنم
    چه ربطی داشت ؟
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • نگفتم سودی نداره
    گفتم مبحث طولانیه
     
    درضمن تفسیر کی رو بخونید مهم نیست
    مهم اینه که کی چی گفته باشه
    تفاسیر مختلفرو باید مطالعه کرد
    می خواید به یک جاهایی برسید با این مکاشفاتتون باید حرف خیلیا رو بخونید
    حتی کتب مستشرقین..متصوفین...حکما خودمان.
    خیلیا دیگ.
    در ضمن گاهی بعضیا ندونسته یا آگاهانه شدیدا منزجر کننده میشن




    فرار کردن از شبهه
    مثل بیرون نرفتن از خونه و ترس از تصادفه
    محروم شدن از زیبایی هایی که بیرون هست و تو خونه نیست
    هر چند بری بیرون ممکنه همون دیقه اول تصادف کنی و بمیری!!!
    اما این یه ترس غیر عاقلانه است

    ببین داش علی

    بدی‏ها و خوبی‏های ما مربوط به اختیاریه که خدا تو نهاد بشر قرار داده.

    این جبر و اختیار متمایز میکنه انسان رو از بقیه

    از فرشتگان

    از حیوانات

    این اختیار رو داده به ما و این دنیا رو محلِ استقرارِ ما با این اختیار گذاشته

    خدا با فرستادن کتب و ارسال رسل راه سعادت و ترقی به کمال رو نشون داده  و این انسانه که با انتخاب راهی صحیح و دینی پذیرفته شده و عمل به احکام و قوانین اون،

     خودش رو به سعادت دنیوی و اخروی می‏رسونه

    اگه اینطور باشه که ما با دو وجود طرف هستیم
    خدا = روح
    غیر خدا = بدن
    در صورتی که این غلطه

    محمد بن مسلم گوید از امام صادق علیه‏السلام راجع بقول خداى عزوجل (((و نفخت فیه من روحی))) 

    پرسیدم که آن دمیدن چگونه بود؟ فرمود: روح مانند باد متحرک است

     و براى آن روحش نامند که نامش از ریح (باد) مشتق است و چون أرواح هم جنس باد باشند روح را از 

    لفظ ریح بیرون آورد و آن را بخود نسبت داد زیرا که آن را بر سایر ارواح بر گزید چنانکه نسبت بیک خانه از 

    میان همه خانه‏ها فرموده خانه من (و آن کعبه است) و نسبت بیک پیغمبر (ابراهیم) از میان پیغمبران 

    فرموده  است خلیل من و نظایر اینها (چنانکه گوید: دین من، بنده من، رسول من) و همه اینها مخلوق و

     ساخته شده و پدید آمده و پروریده و تحت  تدبیرند


    اصول کافى جلد 1 صفحه:181 روایة3


    به نظرم این حدیث داره می گه که روح یکی از مخلوقات بلند مرتبه ی خدا هستش

     نه این که خدا از روح و وجود خداوند در انسان دمیده شده


    البته من اطلاعات کافی راجع ب این بحث ها ندارم و به نظرم بیشتر موجب میشه هرکی یک مطلب

    بگه و سردرگم شم و بیشتر به شبهه برسم تا یقین بنابراین ترجیح میدم برای راحت کردن خودم این

     سوال رو از آدم اهل بپرسم بعد به اطلاع دوستان هم برسونم.شرمنده

    این نظری هم که دادم از یکی از دوستان پرسیدم

    ببینید وقتی کسی میگه خدا از روحِ خودش به انسان دمیده پس چرا روح رو عذاب میکنه؟

    انسانِ گناه‌کار عذاب می‌شه دوستان و نه روح خدا

     انسان عذاب می‌شه و انسان تنها روح اون نیست

    بلکه به مجموعه ای از روح و بدن، «انسان» گفته می‌شه که اگر گناه‌کار باشه تو قیامت عذاب می‌شه.

     



    ما آدما هرچی میکشیم از جهالت ِ 


    تشکر واسه تفکر 


    تفسیر کی رو بخونیم ؟

    هدف فکر کردنه
    نتیجه گرفتن نیست
    همین که بدونیم نمی دونیم و دنبال دانستن بریم کافیه
    همیشه که نباید تلنگرها مادی باشه فقط تریاک و شیشه واسه بدن ضرر نداره
    نداستن اون هم درباره خود و هستی ضررش دوباره
    ریسک داره فهمیدن ولی لذت دو چندان

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • میرم میخونم برمیگردم پاسخ بنویسم اگه دستم براومد
    اونایی هم که گفتین چ فایده ای داره
    ب نظرم همین که چشم بعضیا با سوال هم آشنا باشه و بشه خودش خیلی(خودم رو عرض میکنم)
    و اون ک پس کی جواب بده ؟!     +++
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • (مراجعه کنند) اش جا افتاد
  • فاطمه مرید زهرا(س)
  • س لام
    خوبه بحث راه می اندازید
    ولی باید دید آیا نتیجه ای دارد یا خیر
    الان شما مدام چند تا سوال می پرسید که هر کدومش منبری طویل و بسیط است..
    خب که چه؟؟
    پیشنهاد می کنم به دوستان به تفسیر آیات
    38  سوره انعام
    المؤمنون91
    الإسراء 85
    الحجر29
    المؤمنون14
    الهمزة 5 تا 7


    فعلا که روح انواع و اقسام داره 

    به هر موجودی هم یه مدلش رسیده  انگار!!


    من اطلاعات کمی که دارم رو در اختیار میزارم

    شاید من هم اشتباه کنم و مجاب شم

    ببینید...

    اونجا که قرآن می گه "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات به انسان نیست، چون بنابه چیزی که تو قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح تو انسان دمیده بشه انسان از نظر حیات و زندگی وجود داشته و زندگی می کرده .

    تو سوره سجده آیات 7 تا 9 میخونیم:

    « الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِینٍ ـ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ـ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ:

    خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ـ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».

    تو این آیات می بینیم که آفرینش انسان از گِل آغاز شده

     (یعنی حیاتی در گِـل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)، مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدته بهش دلالت داره) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده ، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا بهش دمیده شده.

     یعنی پیش از دمیدن روح به انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته. 

    دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائیه بهش . یعنی اندیشمند کردنش. (واژه روح رو هم میشه گفت به معنی حرکت و کارکرد و عملکرده).

    تو قرآن روح به خدا نسبت داه می شه و نـَفـس به صاحب خود (یعنی به انسان).

    و چیزی که تو قرآن ازش صحبت شده که از بدن خارج می شه نـَفـسه.

     قرآن می گه که هنگام مرگ نـَفـسِ انسان از انسان خارج میشه.

    نـَفـس بمعنی: خود و خویشتن خودآگاهه.

    اینکه هویت و ماهیت نفس چیه طبعاً باید به کمک دستگاه و بررسی های علمی شناخته بشه. انسان فعلاً با دستگاه انرژیها و امواجی رو می بینه که تو بیداری، تو خواب، تو خواب دیدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج می شه، ولی هنوز معلوم نیست که نفس انسان کدومه.

    همینطور تو روز رستاخیز هم از نـَفـسِ صحبت شده .

     نحوه زنده شدن در روز رستاخیز هم مکرراً به رشد مجدد گیاهان و درختان تشبیه شده.

    و انسان فعلاً یک خلیه حیاتی میشناسه که تو انتهای پائین ستون فقراته که اصلاً نمی میره. هر چی اونو  می سوزونن یا اشعه میزنن نمی میره.

    شاید عنصری که انسان تو روز رستاخیز می خواد از اون رشد کنه همین عنصر باشه.

  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دانش از ما بهترون

    شاید ارواح

    :)
    چرا ما هر جا سوال می پرسیم میگن دانش شما نمی رسه
    پس قرار دانش کی برسه ؟



    ابلیس گفت : من از او بهترم ، چون مرا از آتش  آفریدی و او را از گل پدید آوردی ( من این فرمان تو را نادرست می دانم ، از این رو اطاعت نخواهم کرد) * ص ایه 76

    مشکل شیطان این بود که آتش رو برتر می دونست ، بالاتر می دونست حتی از امر خدا 
    سلام علیکم
    یه نظر عجیب غریب بگم ؟ البت واسه خودم عجیب غریبه
    تنزل الملائکه و الروح رو کنار نفخت فیه من روحی بذاریم میشه اینکه اصلا انسان از خدا نیست و روح یه فرشته است !!!!
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • کار خوب رو سعیده میکنه 
    کاش منم نمیومدم ..
    بحثش فراتر از ذهن من یکیه....
    از اینجا به بعد انصراف میدم به نفع صاحب وب
    :))

    ببینید دوستان

    روح البته به اون شکل که ما اونو می شناسیم و بهش عادت کردیم تو قرآن وجود نداره. تو قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شه، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم.

    تو قرآن از عالم ارواح صحبت نشده.

    تو قرآن از بازگشت روح به بدن تو روز رستاخیز صحبت نشده.

     و قرآن از ما نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا اونو بشناسیم.

    تو آیه 85 سوره اسری می خونیم:

      وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً

     از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است.

    (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).

    شیطان این رو نمی فهمید که خدا روح هایی خلق کرده ؟
    پس چرا گفت من به خاک سجده نمی کنم
    اگه خدا صندوقچه ای از انواع روح ها از مرتبه عالی به پایین داشت حتمن افردای مثل شیطان اطلاع ازش داشتن
    چرا به نوع خلقت آدم از خاک ایراد گرفت ؟

    سلام علیکم..
    من هنوز نیومده انصراف خودم رو اعلام میکنم..
    اعتراف میکنم بحث سنگینی هست
    با اینکه باید جواب رو بدونم ولی هنوز هیچی نمیدونم..
    کامنت دوستان رو مورد کنکاش قرار میدیم..
    و من الله توفیق..

    یه نوع روح  روح عقلانی است که وسیله معانی برتر از حس و خیال درک می شود، این همان روحی است که جوهر انسانی را تشکیل می دهد و به وسیله آن کلیات درک و علوم مختلف به وجود می آید و باعث پیشرفت های شگرفی می شود. این نوع روح در حیوانات وجود ندارد.
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • نچ
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دقیقا همینطوره....
    همه امون میدونیم خدا یکیست (الله)
    ولی خب اگه همه عین هم یک خدارو میپرستیدن که این همه افکار و اندیشه و آدم های متفاوت نداشتیم....
    مثلا خدایی که دکتر شریعتی داشت با خدای من یکیه؟؟؟
    فکر نمیکنم حداقل از نوع نوشتن هاش ( طرز فکرشونو) میشه فهمید

    منظور این نیست دوستان که خدا روحِ خودش رو به بقیه داده

    منظور اینه که از روحی که خودش خلق کرده و مالکش بوده، به جسم آدم دمیده

    «ی» در «روحی»،  یای مالکیته

     و اینطوری نیست که خدا قطعه ای از وجود خودشو  کنده باشه و تو وجود آدم قرار داده باشه.

    بلکه خدا موجودی رو خلق کرده به اسم «روح» و از اون مخلوق – یعنی روح – تو کالبد آدم دمیده شده.

    پس وقتی خداوند می فرماد: «روح من»، منظور اینه که روحی که خودش خلق کرده و مالکش هست؛

    وچون خدا این روح رو بنا به حکمتی به سایر ارواح، برگزیده

    اونو طوری ویژه معرفی کرده و میفرمان: روح من.

    مثل اینکه مثلا مکان ویژه ای رو برگزیده و درباره اش میفرمان «بیتی» (خانه ی من) و یا درباره ی رسولی برگزیده از فرستاده هاش میفرمان «خلیلی» (خلیل من).

     وگرنه اگه چنین فرض کنیم که مقصود از «روح من» اینه که ذات خدا دارای روحه، درواقع خدا رو مرکّب و شامل اجزای مختلف فرض کردیم.

     اما این فرض آشکارا با مبانی اعتقادی و توحیدی اسلام مغایره.

    خدا، «احد» و «صمده» 

    و از چیزی زاده نشده و هیچ چیز از او زاده نمی شه.

    لم یلد و لم یولد

    واقعن ما
    تفاوت مسیر عاشقانه در پذیرفتن
    با
    مسیر عاقلانه در پذیرفتن را می دانیم ؟


  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • آهان پیشتاوری کردم
    هرکدام یک خدا
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • ایهام داشت...
    یک خدا (خدایی واحد)
    یک خدا (هرکس یک خدا)
    گاهی اوقات فکر می کنم هر کدام از ما یک خدا را می پرستیم
  • لیلا فرامرزی
  • با نوشته ی زیر فقط می خوام بگم که ما هم می تونستیم"  فقط " خاک بمونیم 


    سر تا پای خودم را که خلاصه  می کنم. می شوم یک کف دست

    خاک که ممکن بود آجر باشد توی دیوار خانه یا  یک قلوه سنگ

     روی شانه یک کوه یا مشتی سنگ ریزه ته ته اقیانوس

     یا حتی خاک یک گلدان باشد پشت پنجره.....

    یک کف دست خاک ممکن است

     هیچ اسمی نداشته باشد.

    تا همیشه خاک باقی بماند . فقط خاک.

    اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد

    که خدا به او اجازه داده نفس بکشد

    ببیند بفهمد جان داشته باشد. ‌

    یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود

     انتخاب کند عوض شود تغییر کند.

    وای خدای بزرگ ! من چقدر خوشبختم من همان خاک

     انتخاب شده هستم.

    همان خاکی که با بقیه خاک ها فرق می کند.

    من همان خاکی هستم که توی دست خدا ورزیده شده ام

    و خدا از نفسش در آن دمیده من آن خاک قیمتی ام

     حالا می فهمم چرا فرشته ها آن قدر حسودی شان شد

    اما اگر این خاک این خاک برگزیده که خاکی که نور چشمی

    و عزیز در دانه خداست اگر نتواند تغییر کند اگر عوض نشود

    خاک باقی بماند.اگر آن آخر که قرار است برگردد

     و خود جدیدش را تحویل خدا دهد سرش را

    بیندازدپائین و بگوید: یا لیتی کنت ترابا بگوید:

     ای خدا کاش خاک بودم.

    این وحشتناک ترین جمله ای است که یک آدم می تواند بگوید.

    یعنی این که نتوانسته خاک باشد چه برسد آدم

    یعنی اینکه..... خدایا دستانمان را بگیر و نیاور آن روزی را که هیچ

    آدمی چنیین بگوید.

  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • گوسفند روح داره؟؟؟؟
    ***
    خب خدا ماهارو خلق کرده و گفته فتبارکه الله..
    از روح خودش درما دمیده میمیریم و روحی که به ما داده رو پسش میدیم
    یا پاک تحویلش میدیم یا خدایی نکرده ناپاک..واسه این امانتداریمون هم نرخ تعیین کرده
    بهشت و جهنم
    ***
    حالا گوسفند بعد از ذبحش روحشو پس میده؟؟ارجعی داره؟؟
    گوسفند جان داره... 


    ----------

    خدا بخش پذیر نیست اما از وجود ِخودش ، هر چه که بخواهد ، می بخشد... 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • نه نه 
    منظورم چیز دیگری بود
    سلام.
    اینجا چرا این جوری شده؟؟؟

    سال ها پیش از این

    زیر یک سنگ گوشه ای از زمین

    من فقط یک کمی خاک بودم همین

    یک کمی خاک که دعایش

    پر زدن آن سوی پرده ی آسمان بود

    آرزویش همیشه

    دیدن آخرین قله ی کهکشان بود

     

    خاک هر شب دعا کرد

    از ته دل خدا را صدا کرد

    یک شب آخر دعایش اثر کرد

    یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

    و خدا تکه ای خاک برداشت

    آسمان را در آن کاشت

    خاک را

    توی دستان خود ورز داد

    روح خود را به او قرض داد

    خاک

    توی دست خدا نور شد

    پر گرفت از زمین دور شد

     

    راستی

    من همان خاک خوشبخت

    من همان نور هستم

    پس چرا گاهی اوقات

    این همه از خدا دور هستم ؟

     

     عرفان نظرآهاری

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • گفتم نامرئیه!
    روح رو ک دارن ولی تفاوت شون با من روحی برای انسان ...
    (نتیجه اینکه کتاب اندیشه رو حتی برای امتحان فرصت نداری ی دور بخونی همین میشه)
    مگه خدا بخش پذیر که بخشی از روحش رو به کسی بده ؟


    فرق ما با خاک اینکه ما علاوه بر جان ، روح داریم ، روحی که از خداست... 

    ما بدون حضور خدا مثل همان خاکیم 
    بقیه روح ندارن ؟ مطمئن نیستم ؟
    آیا واقعن گوسفند روح نداره ؟

    یعنی خدا روح دزدی کردن و طمع کردن و شرارت داره؟

    که تو بعضی ها این امر رخ میده؟


  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • بقیه ؟
    فک میکنم بخشی از روحش خودش رو فقط در انسان دمید 
    این سوال شبیه ی توضیحی هست ک خیلی نامرئی شده توی ذهنم
    باید بگردم 
    از اون جهت ما با خاک تفاوتی نداریم : بدون حضور خدا
    ما هم بی جانیم ؟

    متعالی : بل هم أضل = روح


    بقیه جاندارند  روح ندارند که 

    انسان ِ که روح داره 
    خدا تو بقیه چی دمیده ؟
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • فک کنم اونجایی که میگه خاک بی جان
    منظور اینه که هرچی بدون حضور و وجود خدا بی جان
    مثل خاک
    امّا همون وقتی نفخت فیه من روحی اتفاق میافته براش
    تبدیل ب یک چیز متعالی میشه

    نشانه ی مجود زنده تاثیرگذاریشه.

    نه خاک و نه هیچ چیز دیگه  وجودش مستقل از خدا نیست


    اما خدا روحش رو فقط در انسان دمید درسته؟


    به این خاطر هم همه به انسان سجده کردند


    زیر گنبد کبود

    جز من و خدا

    کسی نبود

    روزگار

    رو به راه بود

    هیچ چیز

    نه سفید و سیاه بود

    با وجود این

    مثل این که چیزی اشتباه بود


    ***

    زیر گنبد کبود

    بازی خدا

    نیمه کاره مانده بود

    واژه ای نبود و هیچ کس

    شعری از خدا نخوانده بود


    ***

    تا که او مرا برای بازی خویش

    انتخاب کرد

    توی گوش من یواش گفت :

    << تو دعای کوچک منی >>

    بعد هم مرا

    مستجاب کرد


    ***

    پرده ها کنار رفت

    خود به خود

    با شروع بازی خدا

    عشق افتتاح شد

    سال هاست

    اسم بازی من و خدا

    زندگیست

    هیچ چیز

    مثل بازی قشنگ ما

    عجیب نیست

    بازیی که ساده است و سخت

    مثل بازی بهار با درخت


    ***

    با خدا طرف شدن

    کار مشکلیست؟!!!

    زندگی

    بازی خدا و یک عروسک گِلیست

    همیشه باید به این توجه کرد بعضی مفاهیم مثل جان
    یعنی چی ؟
    خاک در خاکیتش دارای جان هست نیست ؟
    این خاک برای وجود داشتن نیاز به خدا نداره؟
    وجودش مستقل از خدا که نیست هست ؟
    سوال همین جاست
    حی
    زنده شدن وجود موجود
    خدا گفته من از رگ گردن به انسان نزدیک ترم اما نگفته من در وجود انسانم ...

    نه نبود.

    یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فإنا خلقنا کم من تراب

    ای مردم ! اگر در رستاخیز و زنده شدن مردگان تریدید دارید ( به آفرینش خود بنگرید ) ما شما را

    از خاک ( بی جان ) آفریدیم.

    * حج آیه 5


    مثل اینکه خاک ِ بی جان بوده...


    اگه بگیم هر چیزی که وجود داره
    خداست
    به خاطر س وجود داشته
    آن چه وجود داشته چه بوده؟
    آن چه ن شد چه بود ؟


  • قلبم را ب حبّ ت خوش دار ..
  • قبلش روح خدا رو ب نظرم نداشته - !
    ب خاطر س و و


    نه- نبود - گل خالی بود
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • من روحی ؟
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • چقدر سختش کردید؟؟؟
    امروز فکر می کردم این گل که قابلیت پذیرش روح رو داشته
    قبلش روح خدا رو داشته دیگه 
    چون وجود داشته
    چون وجود داشته روح داشته خودش خدا بوده
    پس تاکید برای : من روحی ؟
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • نبود؟؟؟

    سلام به اندازه ی خوشحالیم واسه برگشتون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی