خط اول
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۲ ق.ظ
حتی برای نوشتن از دست خودت فرار می کنی ، از افشاء شدنت می ترسی ، می ترسی همه جا بو بگیره! دلت خوشِ از تاریک خونه ی قلبت یه عکس قشنگ ظهور کنه ، یه عکسی که دقیقن عکس خودتِ ! چقد دلخوشی خوبِ .
چند وقته جوب کوچمون گرفته ، ولی نمی دونم چرا کسی پیداش نمی شه بازش کنه ؟ همسایه روبه رویمون یه دختر خوشگل داشت اونم چند وقته پیداش نیست ! چند تا خونه اونورتر صابخونه هر روز دختردار میشه ! نمی دونم میشه عاشق اونا شد یا نه ؟
دیشب بهداد از دستمزد کم سینماگرا می گفت ، تئاتریا همش نق می زنن سر پول ، پریشب فتح اله پیگیر چند میلیارد دیگه بود واسه استقلال ! پیروزی بعد استقلال سر و کله اش پیدا میشه ، ای کاش همیشه اینجوری بود.
خواننده ها اول پول می گیرن بعد طرفداراشونُ راه میدن ! سی شب پای منصور گریه کردم ، خیلیا کف خیابون نشسته بودن یه بارم صحبت پول نشد ، یعنی منصور خونه زندگی نداره؟
تهران هواش آلوده است ، همه دعا می کنن بارون بیاد: اینجوری آتیش پولا خنک تر خورده میشه ، چند متر اونورتر زمین کشاورزیِ ، همه داس به دستن ، داره بارون میاد ! هم از آسمون هم از چشما !
گاهی خط مقدم ، همون خط اول : حتی برای نوشتن از دست خودت فرار می کنی ، از افشاء شدنت می ترسی ، می ترسی همه جا بو بگیره .
آخر نوشت :
نیاورانی باشی یا خاورانی
فرقی نمی کند
تو آنی هستی که دوستت دارم .