upvc
اراذل و اوباش
یک نفر را در خیابان کشتند
این ماجرا شاهد عینی نداشت!
+اصالتِ من
ما را کشته
خوب که نگاه کنیم، بهتر می بینیم! بهتر دیدن، باعث بهتر فکر کردن میشه و بهتر فکر کردن باعث بهتر زندگی کردنِ!
خوب، بهتر، دیدن، فکر کردن، زندگی، پنج واژه ی مستقلن که بهم دیگه ربط دارن، اما مشکل از اونجایی شروع میشه که هر کس با توجه به خودش معنای مستقلی برای این واژه ها در نظر گرفته!
این اختلاف در فهم و برداشت کاملن طبیعی هر چند که اذیت کننده هم هست و صد البته دلیل اصلی ایجاد مشکل بزرگتر! مشکل بزرگتر وقتی شکل می گیره که عده ای تصمیم بگیرن فکر و برداشت خودشون رو بر سایر افکار مسلط کنن!
بی تفاوت بودن نسبت به سایر افراد، عدم توجه به حوادث و وقایعی که دور و بر من شکل می گیره، بالا رفتن سطح رفاه من، در یک جمله مهم این است که من خوش باشم!این من می تونه در بعضی موارد در حد مرزهای یک کشور گسترش پیدا کنه! منِ من، منِ خانواده، منِ جامعه، منِ شهر و منِ کشور! این گسترش به هیچ وجه نمی تونه صورت مسأله رو پاک کنه و کثرت افراد هم به هیچ وجه نمی تونه ما رو تشکیل بده، در چنین فضایی ما تا وقتی مورد پذیرش قرار می گیره که نافع برای من باشه و با اولین تزاحم صد در صد ما کشته خواهد شد.
گاهی اوقات سلطه ها طعم سلطه نمی دن بلکه بسیار خوشمزه هم هستند مثل این: کاهش مصرف انرژی. با همین تعبیر زیبا و ساده به راحتی میشه فرهنگ یه جامعه ، سبک زندگی ، معماری ، روابط و تعامل ها رو تغییر داد. اون هم در قالب مواد و تبصره های کاملن قانونی!
با همین تعبیر ساده و خوشمزه میشه اعتقاد توجه به هم نوع ، مهم بودن دیگران ، مهم بودن ما برای من ، که ریشه در افکار هزارساله ی یک جامعه داره رو خشکوند.
شاید امروز تصور خونه ای که هیچ صدا و یا تأثیری از محیط خارج "مثل طلوع و غروب خورشید" نمی گیره کمی سخت باشه اما روند رو به افزایش من گرایی وقوع این شکل از زندگی رو چندان دور نمی بینه، اونقد که حتی صدای کشته شدن انسانیت هم اون بیرون شنیده نشه.