چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۰۲ ب.ظ
یادم نمیاد آخرین باری که یه نوزاد دیدم کی بود! یه آدم کوچولویِ خوردنی، از اونایی که وقتی لب هاش رو نگاه میکنی اصلن توجهت رو جلب نمی کنه! شایدم جلب می کنه اما نه بیشتر از لثه های بی دندونش مخصوصن اگه از اون مهربوناش باشِ هُ ، تو فهمیدهُ نفهمیده انگشتت رو شروع کنه به خوردن " نگید چقد چندشه این پسره، واقعن یه حس خاصی داره در عین اینکه قلقکت میاد دل کندنی هم نیست "
یه وقتایی کثرت نوزاد بیداد می کرد، الان قلت نوزاد بیداد می کنه ، قدیم ها نوزاد که به دنیا می یومد از شدت علاقه و کثرت مهمانیات و مهمانیون احتمال زیر دست و پا له شدنش بود! اما الان شیش ماه این ور زایش و شیش ماه اون ور زایش قرنطینه با اشد مراقبات ضروریِ نوزادُ مامانشِ!
نوزاد
" این نوزاد رو باید آرومُ یه جورایی با حس چی میگه ؟ چی هست حالا! با کلی تعجب مضاعف می خوندید که اگه نخوندید خودتون ضرر کردید زیاد مهم نیست که برگردید و دوباره بخونیدش "
نوزاد
" این رو نوشتم برای اونایی که حال نداشتن برن بالا و دوباره بخونن، شما که درست خوندی رد شو برو پایین ،بذار اونایی که درست نخوندن راحت تمرکز کنن بی خودی هم شلوغ بازی در نیار که این چه وضعیه ، یه کم به دوستانت فرصت بده! نق زدن نداره ها! گفته باشم "
نوزاد وقتی به ذهنم رسید که و خدایی نوشت: "لذت واقعی همون حس آرامشیه که وقتی یه بچه شیرخواره رو بو میکنی و میگه به به بوی شیر میده" اینجا بود که یه حال غریبی بهم دست داد ، اولش فک کردم بوی شیر دادن بچه رو نمی فهمم چون پسرم! بعدش که کمی دقت کردم یه بوهایی اومد به ذهنم " فکرای بد نکنید لفطن!!!" منتهی اینقد تاریخ گذشته بود که ... هیچی دستم رو نگرفت ! به خودم که اومدم دیدم از آخرین باری که یه نوزاد رو بغل کردم خیلی وقتِ می گذره، اونقدی که خودم هم باورم نمی شه.
+اگه بفهمید
موقع درد و دل کردنتون
تلفن یه متر از طرف مقابلتون فاصله داشته
و اصلن به صحبت هاتون گوش نمیداده
چه حسی بهتون دست میده؟
من اکثر اوقات این کار رو می کنم
مخصوصن اون موقع هایی که در رابطه با نق زدن هاست
یا گله کردن از دست این و اون
یا مشکلات مالی
به طور دقیق
همه ی مواردی که طرف بی خودی به من میگه
در صورتی که هیچ کاری از دست من بر نمیاد
و انتظار داره که من انتقالش بدم
در انتهای مکالمه من:
به هر حال کاری از دست من بر نمیاد
امیدوارم حل بشه
این ها رو به خودش بگید بهتر !!!
+جالبه ها این تقارن پیامک های یهویی
الان پیامک زده: به لطف ایزد منان
امروز خداوند لطفش در حق ما کامل شد
و پسرم به دنیا آمد
پاسخ:
اونایی که بو میدن آدم نیستن !!!
آدم باشی خوبی
بوی دل نشین :)
پاسخ:
سلام بیشتر !!! " جواب سلام مستحبِ هم چین باحال تر داده بشه "
مگه جک نوشتم :) Oo
یه جورایی قابل ارزش گذاری نیستن! بدون پیش زمینه یا طرحُ شکل خاصی
همین که بوی آدم میده خیلی خوب
پاسخ:
سلام
حرف چیه پس آیا ؟
خیلی نازِ :)
پاسخ:
دنیایی هست واسه خودش
جالب پاهاش شبیه لپشه
لپش شبیه پاهاشه
اصن تفاوتی باهم ندارن
پاسخ:
نخونده بودید این رو ؟
چه دیر
پاسخ:
مطالب اخیر رو هم اضافه می کنم شما راحت تر باشید !
حالا گریه نکنید ، باشه
پاسخ:
دو تاش رو دوست داشتم
مخصوصن اون پاهای کوشولو رو !
پاسخ:
اینجوری که شما نوشتین ترجیح میدم
همه ی بچه های دنیا نازک نارنجی باشن!
یه کم مراعات کنین لطفن!!!
گناه داره بچه
پاسخ:
به نظرم که بیشتر گریه داشت !!!
پاسخ:
سلام به نیک سرشت
و این خیلی وقته یه جور حس مشترک بعضی هاست که انگار بعضی های دیگه متوجه اش نمی شن یعنی مفهومی واسشون نداره
خوش به حالشون بد به حالمون
و حالا می تونید اینقدر دقیق بهش فکر کنید
پاسخ:
همون دیگه
اثرات چیزی که مصرف کرده بودی برطرف شده
وگرنه حالا حالاها باید با تو سر و کله میزدم سر این "پسرم ... اومد" :)
هیچی خیلی هم خوب
اصلن اینقد دوست دارم این آدم هایی که دیر میگرن عاشقشونم
پاسخ:
یه میم جامونده بود
حالا بخونید
پاسخ:
چه شعر زیبایی بود
ممنون
پاسخ:
ای بابا
امون از این جوون های تنبل
البته
یه خورده هم حق دارن ها !
پاسخ:
اینم از اون مواردی شد که باید رفت مطالعه کرد
پاسخ:
پس معصوم علیه السلام یه مطلبی فرمودن که ماها ازش سر در نمیاریم و باید از بزرگتری، عالم تری سوال کنیم
ممنون از شما بابت مطرح کردن یک مجهول
مجهولاتتون معلوم باد
پاسخ:
خب اون حالت لب و دهنش برام جذاب بوده از قدیم ها
یه جورایی متفاوت و باحال
مخصوصن موقعی که داره گریه می کنه یه جور خاصی میشه
در عین دل ریش شدن نازِ
پاسخ:
یکی از جاهایی که لازم نیست جواب سلام بدید اونجایی که یه غریبه بیش از حد مهربون میشه ، مث الان !!!
من کی مهربون شما شدم ؟
اونایی که من بهشون گفتم مهربون همشون فرار کردن لازم به شما هم بگم تا فرار کنید چون اصلن از کامنت های بی ربط خوشم نمیاد!!!
پاسخ:
من اینقد سخت نمی گیرم
به هر حال دوست و آشنا و همسایه هم اون دور و بر بوده دیگه
" نمی گم معتقدم ولی به نظرم میرسه حضرات معصومین علیهم السلام در زمان خودشون خیلی راحت و مثل بقیه زندگی می کردن حتی به نظرم اون نگاه عمیقی که ما به عصمت داریم و درستش همین هست تو اون دور زمونه هنوز این مقدار جا نیفتاده بوده و ثقیل بوده فهمش برای خیلی ها "
پس اسم گذاشتن هم میشه یه کار عادی و معمول در زندگی
بعد به اشتباه نمی افتاده این محاسبات و حدسیات
والده محترمه الان منزل تشریف ندارن اگرم بودن هم نمی پرسیدم چون اونوقت کار دست خودم میدادم شوخی شوخی جدی جدی می افتاد دنبال کارهام Oo
پاسخ:
پسرم چی ؟
من که اصلن زنم ندارم
پسر کجا بود ؟
الان بیداری ؟
اهل چیزی هم نیستی بگم مصرف کردی Oo
شایدم کرده باشی :(
با من حرف بزن
گوش میدم
پاسخ:
نگو
که دلمون بیشتر می خواد ها
پاسخ:
ای خدا همیشه چشم های ایشون رو تو متن های طولانی من ببر جلو آمِ ن هزار بار
شکر
پاسخ:
اون + ها رو می گید ؟
فانتوم هم که باشه نمی تونه با این سرعت عمل کنه
انتظارهایی دارید ها !
به هر حال آرزو که عیب نداره
پرستو هم همین طور
لیلا و بنفشه و نرگس و بقیه هم همین طور
پاسخ:
نه
ولی از تو دل پست قبلی در اومد
ناظر به جواب و خدایی
حستون مستدام
خدا نصیب نکنه
بدم میاد
یکی هم ما داشتیم هی می گفت بچه رو بوس نکین پوستش ال میشه بلندش نکنین پاش بلش میشه و ...
پاسخ:
یا مثلن اینطوری که تو خصوصی لطف کردن نوشتن :
من جواب بدم سوالی که ازیکی دیگه پرسیدینو؟
فک کنم قدیماازچیزی که
مادردوس داشته بخوره میفهمیدن چون مادربزرگم ازروی این که دخترخالم
مثلاشیرینی هوس میکردزیادمتوجه میشدن دختره مثلایاچیزای ترش پسرمثلا
یارنگ وحالت صورتش مثلامیگفتن پف کرده صورتش پس پسره
در ضمن سوال عمومی وقتی می پرسم از همه می پرسم حتی اگه تو پاسخ شخص خاصی باش
پاسخ:
نه منظورم این بود که طولانی ترین روز رو نمی فهمم
یعنی چی ؟
پاسخ:
ممنون از دعا
برای همه ی آرزومندان " این رو معمولن وقتی طرف قسمتش شده بره زیارت میگن "
پاسخ:
دور و برم نه اینکه مال خودم باشه
اشتباه نشه و تعجب هم نکنید
میگم نوزاد خیلی وقته ندیدم همین
پاسخ:
بله
چ خوب میشه مردم زد نرن سونوگرافی و جنسیت بچه رو نفهمن تا روز تولد
اینجوری خیلی بهتره
راستی قدیما چه جوری می فهمیدن جنسیت بچه چیه ؟ و زودتر از تولد براش اسم میذاشتن ؟
مثل حضرت محسن علیه السلام
پاسخ:
بچه ی یکی از دوستام
خب منم از همین تعجب می کنم که چرا دور و بر من خبری نیست
پاسخ:
چه طوری شده یعنی ؟ خودمونی تر شدنش رو می گید آیا ؟ اوضاع و احوال روزمره ام رو می گم منظورتونه ؟
قبول دارم
من اصلن خوشم نمی یومد در قدیم ها بچه ی این بابا و مامان های لوس رو بغل کنم که هی گیر میدادن
پاسخ:
اول بذار مامانش بیاد
پاسخ:
چطور ؟ چه جوری ؟
همین طوره
اوهوم
غیبت که نه
حوصله نق شنیدن رو ندارم ! نه میذارم خودش رو خالی کنه منم که اصلن گوش نمی دم هم اون آروم میشه هم بهتر
آره والا فکرشم نمی کردم
پاسخ:
تجربه نکردم
نمی دونم
محبت ولایت در قلبش جاری باد نامیرا
به شما مبارک باشه بیشتر تر
پاسخ:
تف که نمی تونن بکنن یه جا آب دهنشون رو میریزن رو لباست اونم کاملن نامحسوس ! روان و غلیظ
آخ جون دوست دارم
من نمی ترسم مامان باباهاشون می ترسن :)
منم دو به یک دوس دارم حالا جنسش زیاد مهم نیست
پاسخ:
من چه جوری باید این کار رو بکنم آیا ؟
من دسترسی بهش ندارم
نوزادها بامزه ان و عجیب
پاسخ:
ان شاء الله که اعتماد به سقف کاذب نباشِ
دو تا نوزاد ها
خب طبیعیِ که خونده بشه
صرفن جهت صرفن نوشته شده :)
پاسخ:
قلق داره ، هر چند ترسناک
هر لحظه انگار کله اش داره کنده میشه !
بنده خدا حنان چی می کشه ! باید ببینی اونم کیف می کنه یا نه ؟
دوتا قمست یعنی کجا؟
پاسخ:
سلام
یاد بگیرید با همتونم ها !
پاتوق هواداران :)
یعنی با این رفقایی که من دارم طی هزار سال آینده سه نقطه توق هواداران هم واسم نمی سازن چه برسه به پاتوق :)