بی معرفت
اونی که بتونه سر بزنه و نزنه بی معرفت
ولی
اونی که نتونه سر بزنه گرفتار
من الان گرفتارم
گرفتار این شرکت های در پیت خدمت رسان اینترنت
+باربط:
ما مشترک یکی از این روزنامه ها هستیم
اشتراک تموم شده بود و طرف اومده بود دم خونه که. پول اشتراک دوره بعد رو بگیره. ” به قول خودش قبلن تلفنی با. مدىر خونه هماهنگ کرده بود ”
منم بهش گفت عزیز من خبر ندارم الان پول رو بهت بدم فردا بگن اشتباه کردی ما اصلن نمی خواستیم اشتراک من چی کار کنم ؟ ” فقطم می خواستم حرصش رو دربیارم ”
طرف هم سمج که نه من تا اینجا اومدم راه مرکز دور و از این صحبتا
منم گفتم خب مشکل خودت نیا !
نکته : روزنامه مذکور رو وقتی میارن هر روز دریغ از یه زنگ ، بوق ، خلاصه اطلاع رسانی ای چیزی بعضی اوقاتم که اصلن نمیارن
طرف می گفت زنگ بزن یه خبر بگیر منم گفتم زنگ زدم تو جلسه لست جواب نمیده. :)
حالا صدبارم زنگ زدیما ! که. این چ وضعشه یکی دوسال و سه سال و چهار سال و پنج سال و اینا هم نیست
بله موقع پول گرفتن سمج و پای کار
موقع خدمت رسوندن بی حوصله و اصلن مهم نیست روزنامه رسیده نرسیده !
اینترنتای ایرانم همین شکلین اصلن مهم نیست که قطع بوده وصل بوده
مهم پول که می گیرن
یادمه قدیما که وایمکس مبین نت داشتیم یه ماه و نیم قطع بود صدبارم زنگ زده بودیما ولی شیرین پولش رو گرفتن آدمای ... خور !
جان کلام که این نیومدن و نبودن من رو بذارین به پای گرفتاری نه تیتر