حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

پیامک

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۹ ب.ظ

پیرم کرد

آخرین پیامک

خالی تو!

انگار

محبتم

پیش تو

آنتن نمی دهد؟

حتی خواندن پیامک های تکراری تو

تازه ام می کند!

یک عمر چشممان به در بود نیامدی

نامردی است نور LCD کورمان کند

پیامک من!

هر پیامک جدید

یک سکته ی ناقص!

باز هم تو نبودی!

هنر می تواند

جای سیگار را بگیرد

اما نه

با هنرمندان سیگاری

+اسپند

نامانامانا

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ

بچه های ادبیات حتماً باید یادشان باشندی، آن قدیم ترها داستانکی بود به این مضمون؛ پادشاهی در فصل سرما لباس های گرمُ پشمینُ غیر پشمین از بالا تا پایین پوشیده بودندی و باز احساس سرما می کردندی اما ملیجکی با یک لاقبا سُرُ مُرُ گنده! در کنارش ایستاده بودَندی، پادشاه رو کردندی به ملیجک و پرسیدندی: ملیجکم ما با اینهمه لباس که پوشیده ایم باز احساس سرما می کنیم بگو ببینندی چگونه است که تو با یک لاقبا اینچنین مشعوف و سرخوش هستی آیا؟ ملیجک نگاهی به پادشاه انداختندی و گفتندندی: به خاطر اینکه من هر آنچه دارم پوشیدندی آما تو هر آنچه داری نپوشیدندی برای همین است که احساس سرما می کندندی !!!

حال اگر خواستندندی تلنگری حکیمانه از این داستان گرفتندندی که با حال و هوای روز تطابق داشته باشندندی باید سراغ خانوم هایی روندندی که با گرم شدن هوا تا آنجا که توانسته اندندی پوششی حداقلی متناسب با دور و بر* خود پوشیدندی! "بلانسبت پوشش"

خانومِ پوشش مندِ حداقل گزین با افه ای ماندگار بادبزن در دست فریاد واگرماها سر دادندنی و از این درجه ی بالای سانتیگراد همی انتقاد کردندی در همین اثنا محترمه ای چادرمند از این فریاد و اعتراض همی تعجب کردندی و پرسیدندی ؟ چگونه است که ما با این چادر که پوشیده ایم آن چنان که تو در جوشی احساس گرما نمی کنندندی ؟ حداقل گزین نگاهی به چادرپوش انداختندی و گفتندندی: به خاطر اینکه من تمام آنچه که پوشیده ام را در نیاورده اندندی آما شما هر آنچه را که می شدندی پوشیدندی!!!.

*اینطوربخوانید:قوم و قبیله، فرهنگ، کانتکس، دوست داشتندندی، طبقه نازل اجتماعی و به سلیقه ی خودتان می توانید کلمه ای برگزیدن دی:

.

+این متن را حتمن بخوانید پاکسازی

+قبرستان

وزارت

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۰۵ ب.ظ

وزارت خدا جهت پیشبرد اهداف راهبردی و سند چشم انداز قیامت اقدام به برگزاری آزمون می کند علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.mahdi.com مراجعه نمایند. لازم به ذکر است تعداد قبول شدگان نهایی در این آزمون 313 نفر می باشد. شرکت در این آزمون برای عموم  آزاد می باشد. حداکثر سن شرکت کنندگان در این آزمون 40 سال می باشد

تبصره: میزان در به دری هایی که متقاضیان ثبت نام از کودکی تا کنون کشیده اند به حداکثر سن افزوده می شود

.

.

.

+ وزارت عشق، قاتل حرفه ای استخدام می کند.

کسانی که در این زمینه سابقه کاری دارند خیلی

بی جا میکنن که انتظار دارن اینجا استخدام شن

+اسپند

فرشته لازم

دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ

.

.

.

.

..

هر پینوکیویی

یه فرشته مهربون لازم داره!

.

+کامنت

راه رفتنی

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۴۹ ق.ظ

راه رفتنی رو باید رفت ، منتهی تصمیم گرفتن برای اینکه از کدوم راه رفتنی بری خیلی مهمِ. گاهی اوقات ما دوتا راه بیشتر نداریم مث اینکه تصمیم بگیری  هر شب با یه نفر باشی یا هر شب با یه نفر باشی !؟ کسی جلوی شما رو نگرفته برای اینکه از کدوم راه بری اما یادت باشه هر کس شرایط خودش رو داره پس خیلی خوبِ که با توجه به شرایط خودت مسیر رفتنت رو انتخاب کنی ، اصلن فهمیدن اینکه تو چه شرایطی به سر می بری خودش نصف راهی هستش که باید قبل از کفش خریدن بفهمیش.

خیلی اوقات ماها نقطه ی هدف رو مشخص می کنیم و شروع می کنیم به راه رفتن ، اشکال از اونجایی به وجود میاد که ما چشمون رو از هدف بر می داریم و اصطلاحن میزنیم تو جاده خاکی!

تو جاده خاکی زدن و سر به راه شدن خودش یه پروسه ی نانوشتنی داره از اون جهت که نوشتن ازش کار هر کس هر کس نیست!

به فرض سر به راه شدن و رسیدن به هدف بخوایم یا نخوایم کفش ما خاکی شده ، این خیلی شرایط بدیِ چون به هدف رسیدی منتهی نمی دونی با وجود این خاک رو پات چه خاکی تو سرت بریزی؟ "توجه به اینکه نکته ضروریِ که خاک ها انواع و اقسام مختلف دارن، از نوع خاک بر سری شروع و به گل ختم می شود"

خوش به حال اونایی که وقتی به هدف میرسن و به پشت سرشون نگاه میندازن با یه خط  _________ طرف هستن نه با یه خط  _____\/____

.

+اسپند 

+مرام نوشت:

اگه من بگم مریلا زارعی دوست دارم بده

پس این رو نمی گم می گم

مریلا زارعی خیلی مردی

به نام نامی مادر دوباره بسم الله

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ق.ظ

اول از همه به خاطر تمام شعرهایی که نگفتم و متن هایی که ننوشتم من رو ببخش ، دوم به خاطر تمام شعرهایی که گفتم و متن هایی که نوشتم. سوم به خاطر تمام ساعات هایی که باید می خوابیدم و نخوابیدم و ساعت هایی که نباید می خوابیدم و خوابیدم ، چهارم به خاطر تمام خوردن های اضافی که باعث شد وقت بیشتری از عمرم رو توی دسشویی بگذرونم پنجم، پنجم نه! اصلن به خاطر حمال بودنم من رو ببخش خودت می دونی من جربزه ی تاوان دادن رو ندارم.

الان دوس دارم این رو بهت بگم که اگه یه روزی باهات چشم تو چشم شم و بهم بگی به خاطر همین حمال بودنم بخشیدیم تعجب نمی کنم، آقا یا خانوم خوب چون تو بدجور عاشق تری به خودم از خودم ، این رو هم می دونم که خوب گفتن خالی به تو خیلی بهتره، اینجوری بیشتر در خور شأن شماست صادقانه می گم؛ خوب ممنون

ممنون به خاطر اینکه حتی فرصت دوباره گناه کردن رو ازم نگرفتی نه از اون جهتش که هی غرقم کنی تو دورترین نقطه از خودت، از این جهت که می دونی هر چی باشم دوسِت دارم خوب جان

.

فیس بوک نوشت:

دیروز

معمولی

بهم گفت

دنبال کننده داری

+قبرستان 

ها برعکس

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ب.ظ

حضور گرم خدا تو آسمون پیداست
و فاطمه ماه تمام و بی همتاست
مسیر عشق خدا مسیر فاطمه است
تموم عالم عشق اسیر فاطمه است
تو آسمون خدا خسوف دیده شده
هلال خوشگل ماه چه قد خمیده شده
صدا تو بغض نگام میون کوچه گرفت
- چطور بگم بهتون - زبون کوچه گرفت
قدم قدم دیوار، چقدر راه مونده
از این سوال عجیب ، جواب درمونده
بدون تو تلخ  هوای خونه ببین
بهار پر زد و رفت ، چقدر سرده زمین
تو رفتی و حالا هلال پیدا نیست
گمون کنم که خدا همیشه تنها نیست

87

.

.

.

این روزها بیشتر از همیشه به زندگی فکر می کنم ، به آدم ها و نا آدم ها و بعدترش به بچه ها! بچه تر که بودم چندشم میشد سوسک بکشم ،مجبور شدم کشتم. این روزها نه چندشم میشه و نه می ترسم ، ولی دلم نمی یاد.

این روزها اصلن دوست ندارم پول داشته باشم ، حس بدیِ پول داشتن و رد شدن از کنار دست بچه ای که تمام زندگیش تو یه جفت کفش پاره خلاصه شده! این روزها اصلن طاقت دیدن گریه ی بچه ها رو ندارم!

این روزها بدجور با بچه سوسک های آشپزخونه رفیق شدم ، صبحانه خوردن کنار دستشون خوشمزگی طعم پنیر رو دوچندان می کنه! با تمام نفرتی که از شکل ظاهری اش و اسمش دارم این روزها از هم سفره شدن با موش هم ابایی ندارم.

این روزها بدجور دلم از سرزمینم گرفته ...