حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی رسولان» ثبت شده است

بعضی اوقات

پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۱۶ ب.ظ

بعضی اوقات فقط دوس داری راه بری ، راه بری تا سردردت یادت بره! همون که یه دلیلش شب بیدار موندنِ، یه دلیلش روز خواب نبودن. بعضی اوقات فکرشم نمی کنی قسمتت بشه کمیل بخونی اونم تو مسجدی که فقط بچگی هات رو توش گذروندی اما بزرگ ترها نذاشتن توش بزرگ بشی.

گریه کردن واسه بچگی ها هم عالمی داره! پیاده قدم زدن تنهاتر از شبِ گریه دار بیشتر کدئین می طلبد.

گِل آدم خدا نبود ؟

باسوادها

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۲ ب.ظ

بعضی ها مثل من یه ریز صحبت می کنن ، حرف می زنن و نقد می کنن! بعضی ها هم باید سیخ بهشون بزنی تا دوکلمه ازشون بشنوی. با اون گروه اول کاری نداریم خودم و خودشون رو خدا شفای عاجل عنایت بفرماید ان شاء الله.

اما گروه دوم شامل دو نوع افراد میشه یه نوع که اصلن حرفی برای گفتن ندارن که این ها هم نیاز به شفا به صورت جدی تر دارن و یه نوع هم که از بس با کمالات و معلومات هستن اصلن اهل حرف زدن نیستن مثل اون پارچی می مونن که تا لب لبش پر آب! برای یه جرعه آب خوردن باید کلی زحمت بکشی تا بتونی یه لیوان آب بخوری تازه اگه ناشی باشی میزنی همه چیز رو خراب می کنی آب رو هم حیف و میل می کنی! دیدی پارچ سنگین رو وقتی داری آب میریزی زورت کم باشه ، ظرفیت نداشته باشی ، بی حوصله باشی آب رو همه جا میریزی الا تو لیوان.

نمی دونم تونستم جان کلام رو بگم یا نه ؟

رفاقت دیپلماتیک

جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۱۲ ق.ظ

نوشتن انگیزه می خواد. انگیزه از پشت کوه نمیاد. همه ی آدم های دور و بر ، همه ی اشیاء از گرد و خاک های قسمت عقب تلویزیون گرفته تا دستمال کاغذی های رو هم جمع شده دسشویی " نگو اَه حالم بهم خورد اینم یه بخشی از زندگی روزمره است " تا موهای بیرون اومده ی دخترای راهنمایی و دبیرستانی بلا استثناء " قمست جلوی سرشون رو می گم همون که اگه ازشون بپرسی چرا اینجوری پس؟ میگن مگه حلال نیست ! " تا   تا   تا و هزار تا تای دیگه انگیزه می خواد ، انگیزه ...

یه دیپلمات هیچ وقت نمی تونه طعم زندگی روزمره رو بچشه ، نه اشتباه نکنید من اصلن کاری به مذاکرات اخیر نمی دونم ژنو چند ندارم! کاری به ریش گذاشتن برادر ظریمون هم ندارم ! روی صحبتم دقیقن با اونایی هستش که تو برخوردهاشون با دیگران رفتار دیپلماتیک دارن. از پدر و مادر گرفته تا فامیل و دوست و آشنا.

گاهی اوقات دیدن هایی صورت می گیره که آدم میلی به گفتن و تکرار کردنش نداره ، حتی بیان کردنش یه جورایی سخت و ملال آوره. یکی از سوهان های روح در عصر جدید با آدم های جدید همین برخوردهای شبه دیپلماتیکِ! منظورم از شبه دیپلماتیک اینجا یه نوع رفتار ماشینی هستش، رفتاری که شاید خودآگاه یا دل پسند برای فرد مجری هم نباشه  اما به خاطر نیاز مجبور به اجراش شده. به تعاملاتتون با دیگران از یه صبحی که برای یه زندگی معمولی می زنید بیرون تا شب موقع خواب توجه کنید. تو این برخوردها و رفتارها چند مورد رو می تونید مثال بزنید که اگه به جای یه انسان پوست و گوشتدار یه ربات پیچ و مهره دار میذاشتن هیچ نحوه امتیاز + یا - ای در روند کاری و روحی شما ایجاد نمی شد؟

بدون تعارف انگار این روند ماشینی شدن تو خُلقیات بعضی ها بدجور خَلق شده! رفاقت دیپلماتیک یکی از غیرانتزاعی ترین مفاهیمی هستش که این روزها عینیتش داره مثل خوره وجودم رو می خوره. رفاقت دیپلماتیک یعنی اگه شما  مریض شدی و من دست خالی اومدم  عیادت شما " حالا به هر دلیلی " شما هم اگه اومدی عیادت من با اینکه توان خرید داری، دست خالی بیای! اگه من به یکی یه دونه بچه ی شما که عروسی کرده یه سکه ی تمام هدیه دادم ، شما موقع هدیه دادن به بچه ی اول من ، به عروسی بچه ی دومم فکر کنی و  یه نیم سکه  کادو بیاری! " درصورتی که خرید یه سکه ی تمام هیچ تأثیری تو زندگی شما نمی ذاره "

چقد تحمل اینجور آدم ها سختِ! آدم هایی که خودشون نیستن و برای خودشون و عقایدشون زندگی نمی کنن! آدم هایی که حتی به خودشون احترام نمیذارن چه برسه به دیگران. آدم های لینک کن تا لینکت کنم ! آدم های لینک باز بدردنخور! به نظر من چشم اسفندیار رفاقت همین رفتار دیپلماتیکِ و حالا باید بسیار ساده تر از همیشه گفت : جیب برها به بهشت نمی روند اما دیپلمات ها به جهنم !

بعدن نوشت :اونایی که با خدا رفیق هستن بخونن!

خوشت میاد رفاقت خدا با تو یه رفاقت دیپلماتیک باشه ؟ یعنی خدا موقع حساب و کتاب کردن چرتکه بندازه واست ؟ اگه اینجوری بشه بدجور سرت کلاه میره ها! یه وقت شوخیت نگیره بگی خب دوتا نماز خوندم برم دوتا فحش بدم بیام ! پنج تا سینه زدم برم پنج تا شماره بدم بیام ! نبینم اون روزی رو که با خدا اینجوری معامله کنی، باور کن بعد یه مدت با مُخ می خوری زمین بلند کردنتم کار حضرت فیلِ ها! حالا من هی ها میگم تو کار خودت رو بکن.

نشینی یه گوشه بگی خب دیروز یه تومن صدقه دادم امروز چرا 10 تومن پس ندادی! من که یاد گرفتم تو رفاقت با خدا ندار باشم ، همیشه هم اونیکه این وسط ضرر کرده خداست.

إمَّعَه

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ

- بابا نمی خوام با پارتی برم سرکار.
- همه این کارو می کنن.
-خوب همه اشتباه می کنن، همه می خوان حروم انجام بدن، همه می خوان نون حروم ببرن سر سفرشون، من نمی خوام جزء اون همه ها باشم.
- تو نمی فهمی دخترجان.
-باشه من نفهم اصلا می خوام همین جوری نفهم بمونم هیچ وقتم عاقل نشم.

چقدر همه داریم که پایبند به همه ی دیگران نیستن؟ چقدر همه داریم که دست عشق رو گرفتن به خاطر عقلشون؟ بهای عاقل نشدن سنگینِ!

میشه هزارتا میشه به معنی درخواست نوشت و فقط یه جواب شنید: همه این کار رو می کنن ، شما هم دلتون خوشِ ها! احساس دوست نداشتن من نسبت به آدم هایی که بدون فکر کردن و صرفن از روی تقلید یا جوگیر شدن و یا هر دلیلی دیگه ای کاری رو انجام میدن ، همیشه در حداقل ممکن که یه اخم ساده است ظاهر شده و همنشین خلقیاتم بوده. و امیدوار،  به خواهد بودش هستم!

آدم های دور و بر ما و شاید خودمون پر از اعتقادات و رفتارهایی هستیم که جنسشون ساخته شده از این حروف: همه این کار رو می کنن، با این نوع رفتار ، ناراحتی نداره و نبایدم ناراحت بشیم اگه بهمون بگن شما made in all  هستید نه made in god .

خدایی شدن نیاز به گرفتن یک تصمیم و انتخاب قاطعانه برای حرکت داره، خوب یا بد! این دو مسیر در پهنه ی گیتی گسترده شده و هر کدام همراهان خاص خودش را مجذوب خویش می کند. برای خوب شدن باید بگذریم از همه هایی که همه را دارد غیر از خدا.

تحف العقول عن الإمامِ الکاظمِ علیه السلام لِفَضلِ ابنِ یُونُسَ : أبلِغْ خَیرا ، و قُلْ خَیرا و لا تَکُن إمَّعَةً . قلتُ : و ما الإمَّعَةُ ؟ قالَ : لا تَقُلْ ، أنا مَعَ النّاسِ ، و أنا کَواحِدٍ مِن النّاسِ . إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله قالَ : یا أیُّها النّاسُ، إنّما هُما نَجدانِ : نَجدُ . «و هدَیناه النجدَین» . کما فی هامش المصدر حدیث خَیرٍ و نَجدُ شَرٍّ، فلا یَکُن نَجدُ الشَّرِّ أحَبَّ إلَیکُم مِن نَجدِ الخَیرِ .

تحف العقول : امام کاظم علیه السلام به فضل بن یونس فرمود : خیر برسان و خیر بگو و اِمَّعه نباش. عرض کردم : امّعه یعنى چه؟ فرمود : نگو ، من با مردم هستم و من هم مثل یکى از مردم. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : اى مردم! دو راه بیشتر وجود ندارد : راه خوب و راه بد. پس نباید راه بد نزد شما دوست داشتنى تر از راه خوب باشد.

معرفی

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۷ ب.ظ

آنقدر مشق هایم را خوب ننوشتم که تو هم به من گیر دادی، شاگرد خوب مدرسه! اما حیف نمی فهمی من از مداد و دفتر خسته شده ام از پشت میز نشستن از اینکه استاد رو به روی من بایستد و از آنچه نفهمیده بگوید ، تبیین کند و مسخره تر از همه دفاع کند!

خسته شدم از کارت ورود به جلسه، از امتحان جامعی که مانع تمرکز است مانع خواندن و نوشتن از آنچه می خواهم و دوست دارم، حتی از اینکه بگویم تعریف باید جامع و مانع باشد حالم به هم می خورد!

من معرِّفی هستم که هیچ معرَّفی ندارد پس پشت پا زدن به همه ی معرَّف هایی که معرِّفی را معرفی می کند حق من است! آن هم با تأکیدی به حمل اولی!!!

اما از من به تو نصحیت سرمشق امشب تو صحیفه سجادیه باشد، نخواستی توحید صدوق را بخوان ، اگر نشد حافظ بخوان و بخواب.

جنبه

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ

هر وقت دهه ی فجر میشه و اون فیلم سخنرانی حضرت امام تو بهشت زهرا رو نشون میدن بی اختیار یاد این جمله می اُفتم، که بعضی ها با مزاح و غیر مزاح واسه هم تعریف می کنن " آب رایگان، برق رایگان و ..."

تا حالا با خودتون فکر کردید دقیقن با خودتون نه با هیچ کس دیگه ای "فکر + خود"  که چرا امام این حرف رو زده؟ من تقریبن از همون روزی که با کلی ذوق و شوق راهروها و کلاسای مدرسه رو آذیین بندی می کردیم با این جمله رو به رو شدم "فکرش رو بکنید از بچگی دارن رو مخ ما کار می کنن به خاطر این جمله تازه یه بچگی ای که توش هنوز یارانه های مولد انرژی رو ور نداشتن!" می خوام این رو بگم که پس من از همون بچگی دارم رو این جمله فکر می کنم و باهاش درگیر هستم.من اصلن کاری به این ندارم که امام خمینی این جمله رو گفتن یا نگفتن ؟ در مقام اثبات یا رد این قضیه نیستم فقط می خوام امروز دور هم یه کم گپ بزنیم و فرض رو بر این بذاریم که این جمله اون روز پشت میکروفن زده شده و از بلندگوها هم پخش شده! از نظر شما که ایرادی نداره؟ اگه ایراد داره از همین جا خداحافظ و ممنون که وقت گذاشتید و تا اینجای متن رو خوندید. باشد وقتی دیگر جایی دیگر متنی دیگر إن شاءالله.

ممنون از شمای ادامه دهنده:  اگه امام این جمله رو گفته باشه هم درسته، چون الانشم که الانه مغز این جمله حرف بدی نیست، زشت نیست ، فحش نیست ، غیرمعقول نیست ، ذاتش قشنگ و آرامش دهنده است. خدا پیغمبریه، انسانیه به هر نحوی که به انسان نگاه کنی.

پس اصل این جمله فارغ از اینکه هر کسی گفته باشدش هیچ قابلیتی برای مورد ذم واقع شدن رو نداره، تازه خیلی هم قابل احترام و ستایش "نه اون بازیگره ستایش به معنی ثنا"

پس اونیم که گیر میده نمی گه این جمله ، جمله ی مذموم و زشتیه بلکه گیر دادنش برمیگرده به یه مسأله دیگه که اونم مقام تحقق و عملیاتی شدن این جمله در گستره ی زمان و بطن جامعه ای هست که از امام خمینی به عنوان بنیان گذارش یاد میشه. پس خیلی راحت از کنار این جمله رد شدن اصلن درست نیست به نظر من با این جمله ی راحت می خوان ریشه ی یه تئوری رو بزنن ، یه تئوری که عمق ، رتبه ، اعتبار و وجاهتش اجل از این حرفاست منتهی از بد روزگار کار رسیده به اینجا که مثل منی باید بشینه از این چیزاش بگه.

سوال اینه که آب رایگان ، برق رایگان ، گاز رایگان ، تحصیل رایگان (این تو قانون اساسی اومده) شدنی هست یا نه؟ قسم خوردن نداره ولی شدنیه به شرطی که جنبه اش باشه ، وقتی جنبه اش باشه دیگه طرف استخرش رو با آب شهری پر نمی کنه ، وجب به وجب تو باغش چراغ نمیذاره ، برای همه ی اعضای خانواده اش یه ماشین نمی خره " الان که یارانه ها رو ور داشتن کجا هستن اونایی که تو باغشون چن تا چراغ بیشتر روشن نیست خودم دیدم دارم میگم "

این رو بیشتر به اونی می گم که وسط گرمای مرداد هم که باشه اگه از تشنگی رو به موتم باشه دست تو جیبش نمی کنه یه بطری آب معدنی واسه خودش بخره! آخه عزیزدلم ، برادرم ، گلم تا حالا حساب کردی وقتی میری حموم چن تا بطری آب معدنی برای شستشوی مبارک صرف می کنی ؟ و قیمتش رو در آوردی ؟ و مقدار آب بهاتم نگاه کردی بهش ؟ و رفتی بخونی دقیقن چن تا کشور تو دنیا هستش که از دوش حموم مردمش آب با این درصد تصفیه شده میاد پایین ؟ این چن خط رو بذارید به این حساب که هنوزم که هنوزه با همه ی سختی ها و مشکلات بازم شرایط موجود گلستان تو خیلی موارد در یک نگاه مقایسه ای نه ایده آل و آرمانی."البته بگم ها این شیوه باید یه کم روش تجدید نظر شه واقعن معقول نیست هر چند شبه عدالته اون خلط تساوی و عدالت تو رسوندن آب سالم به همه ی نقاط ایران بدجور اینجا مشهوده یه شیر آب سالم بسه دیگه بقیه ی مصارف رو می تونی با آب هایی که هزینه کمتری واسه تصفیه اش صرف شده انجام داد و سوراخ مدیریت مملکت تو موارد اینطوریه هزینه هایی که ما رو رسونده به وضع موجود"

بریم سر جنبه ی نوع آدمی که بعد انقلاب مخصوصن بعد جنگ ساختار و شاکله اش و اهدافش مخصوصن بعد از شهادت افرادی مثل بهشتی و مطهری و خیلیای دیگه افتاد دست کسایی که مشی و منششون با امام خوانِش مترادف نداشت. بازم با روی کار اومدن اینجور افراد تو این وضع به جای اینکه روحیه سرمایه داری بین مردم موج بزنه روحیه مصرف گرایی موج زد و اینطور شد که ما نه به توسعه فرهنگی رسیدیم و نه توسعه اقتصادی.

یه عده چنان از این فرصت های فوق العاده و خاص سرمایه گذاری همون آب رایگان، برق رایگان سوء استفاده کردن که فکرش رو هم نمی کنید. اون چنان این قاعده شرکت ها و کارخانجات رو تنبل کرد که استفاده از دستگاه های پر مصرف انرژی شد یه روال طبیعی!!! اون بی جنبه شدن مردم ، این بی جنبه شدن کارخانجات منجر شد به هدفمندی یارانه ها! البته نه به عنوان راه حل مشکل، بلکه  لااقلِ ایده بود بیرون کشیدن یه مقدار از پول چهار تا پابرهنه از تو حلقوم حیاط ها و سوناهایی که با پول مردم روشن و گرم میشد!

من میگم فارغ از اینکه به چه دین و آیینی باشی آب رایگان برق رایگان گاز رایگان تو کشوری که بودجه اش با فروش منابع طبیعی که متعلق به مردم تامین میشه امکان تحقق داره به شرطی که جنبه ی مصرف فراموش نشه و بعدش اگه جنبه نبود با یه مدیریت صحیح میشه که این امر محقق بشه ولی حیف که هر روز مدیریت ها بهتر که نمیشه هیچ بدتر هم میشه. من همین الان نه یه وقت دیگه  فقط یه نگاه صادقانه لازم دارم به من بگید این انصافه که جنبه نداشتن خودمون و سوء مدیریتمون رو بذاریم به حساب مردی که هیج تقصیری تو این قضیه نداره؟

+جواب کامنت های این مطلب رو هم بعد هشت ماه بخونید قشنگ شده