حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

حلال ها

به خاطر حلال ها بجنگ!؟

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

باید

دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۸ ب.ظ

بهش گفتم شما چقد آدم خوبی هستی که عین درخت میوه ی باغچه ی خونه ی خودتون رو واسه باغچه ی همسایه هم خریدی، مثل شما کم پیدا میشه تو این دوره زمونه ، خدا خیرت بده!

تا این جمله رو شنید اخماش رفت تو همُ گفت: خدا ؟ اصلن ! من به خاطر آسایش خودم این کار رو کردم ، خوشم نمیاد فردا که درخت میوه ی خونم بزرگ شد و میوه داد بچه ی همسایه بغلی هر روز واسه چیدن میوه روی دیوار خونه ام پیداش بشه ! و گاه بیگاه از رو دیوار بیفته پایین و تمام گل های باغچه ام رو خراب کنه!

از وقتی باهاش خداحافظی کردم دارم به این فکر می کنم که برای محافظت از دینم هیچ وقت یه همچین کاری نکردم ! امروز فهمیدم برای اینکه از دیندار بودنم لذت ببرم  باید  یه درخت هم برای باغچه ی همسایه بخرم.

.

+از بس حرف خوردم ، کلمه شدم

ه ه

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۵۴ ق.ظ

___

هر که بارش نیست

حرفش بیشتر

+اسپند

ایران خمینی

چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۳۹ ق.ظ

تمام آنچه هستم را مدیون توأم، تو طعم خیابان های شهر را پر از بندگی کرده ای، پر از صدای نور، هم نفس واژه های محبت آمیز عشق. من کودکی بودم که با تو هویتی به قدرت انتخاب پیدا کردم، تو آنقدر معشوقه ی عاشق نوازی بودی که من هیچ وقت لذت عاشق بودن را به  قدر تو نچشیدم، تو از من یک انقلابی با بیش از نیم قرن تجربه ساخته ای.

تو آسمان را زنده کردی ، آسمانی را که به زمین کشیده بودند تا لجن مالش کنندُ هم تراز حماقت برایش مقاله های علمی بنویسند. تو آن قدر آسمان را زیبا کشیدی که نقش تو زیربنای افیون و بدویت را بخار کرد.

بی شک بدون تو وطن معنایی نداشت وقتی معلم را زیر می گرفتندُ کاپیتولاسیون در دادگاه قضاوت می کرد، آن هم در شهری که چکشش مجرم بود! از تو ممنونم که فرصت جوانی کردن را به قیمت جوانی از دست رفته ات به من دادی ، خوشحالم امروز اگر فحش می خورم، اگر سیلی می خورم، لهجه اش فارسی است و دردش اسانس ایرانی دارد! عزت بعد از تو معنا پیدا کرد برای مردمی که نجیب بودند نَ جیب!

مرد! بیست و شش سالم بود که نغمه ی با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا را سر دادی، آن روز من با اشک می خواندم روح خدا به خدا پیوست و احساس می کردم که تنهایم گذاشتی! اما امروز که این جملات را می خوانم تازه می فهمم که تو خوب می دانستی من یک انقلابی ام.

+جنود عقل و جهل

در سپاه جهل ثبت نام کرده بود

کسی که سپاه عقل را نمی شناخت

سوزان

چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۵۶ ب.ظ

دوست دارم بنویسم، دوست دارم ادامه بدم پیش نویس هایی رو که چند ماهِ در حال خاک خوردنن " فیلتر تحریم یا تحریم فیلتر ، 30 ، زن خوش صدا " اما یا نمی خوام یا نمی تونم ...

وقتی شهر فکر پر شده از رقاصه های رنگارنگ، وقتی تلاش می کنی قال الباقرُ قال الصادق علیهما السلام رو میون یه مشت اراجیف ساخته شده ی ذهنت پنهون کنی تا خدای نکرده به تریج قبای بعضی ها برنخوره نوشتن چه فایده ای داره ؟

وقتی پنهانیاتت بیشتر از آشکاریاتت باشِ حتی کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ‏ هم آرومت نمی کنه اینجاست که به سرت میزنه حروم شی میون تمام حلال هایی که حروم شدن.

وقتی که حتی شعر گفتن هم ارضات نمی کنه تازه می فهمی یه جای کار بدجوری می لنگه ، تازه می فهمی طعم دهنت فرق کرده تازه می فهمی دیگه خوردن براش کافی نیست اینجاست که فکر دوختن به سرت می زنه و میری نخ و سوزن ور میداری تا حسابی از شرمندگی یک عمر حرف زدن در بیای.

+قبرستان

+کامنت

فریاد شهوت در اقیانوس ایمان

شُ ما

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

فرق تو و او چیست ؟
وقتی تو هم به ادب می گویی
زِکی !
اگر تو سه نقطه داشت
می گفتم:
خیلی سه نقطه ای!

+چ از لحاظ شکل

و

  چ از لحاظ محتوا

  انسان ها یکسان به دنیا میان

  ولی یکسان از دنیا نمیرن ...!

.

+اسپند

تبصره

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ق.ظ

//bayanbox.ir/id/8776691458410417585?viewبغلم کن

بعد

هر جا خواستی بری

برو